ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب درپی درگذشت حجتالاسلام والمسلمین علوی سبزواری
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت عالم پارسا حجتالاسلام والمسلمین علوی سبزواری را تسلیت گفتند. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرّحمن الرّحیم
درگذشت عالم پارسا و پرهیزگار جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای سیدمحمّدحسن علوی سبزواری رحمةاللهعلیه را به خاندان مکرم و بازماندگان و ارادتمندان آن مرحوم و به عموم مردم عزیز سبزوار تسلیت عرض میکنم. همراهی آن عالم ربانی با حرکت مبارزان در دوران طاغوت و با فعالیتهای انقلابی در دوران جمهوری اسلامی، حسنه ارزشمندی در محاسبات الهی و قدرشناسیهای مردمی است. علو درجات آن مرحوم را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای
۴ بهمن ۱۳۹۹
گفتنی است مرحوم آیتالله سید محمدحسن علوی از روحانیون پیشکسوت و برجسته دوران مبارزاتی انقلاب اسلامی در شهرستان سبزوار پس از سالها مجاهدت و تبلیغ دین مبین اسلام اول بهمن ماه امسال به دلیل بیماری درگذشت.
بسمالله الرّحمن الرّحیم
درگذشت عالم پارسا و پرهیزگار جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای سیدمحمّدحسن علوی سبزواری رحمةاللهعلیه را به خاندان مکرم و بازماندگان و ارادتمندان آن مرحوم و به عموم مردم عزیز سبزوار تسلیت عرض میکنم. همراهی آن عالم ربانی با حرکت مبارزان در دوران طاغوت و با فعالیتهای انقلابی در دوران جمهوری اسلامی، حسنه ارزشمندی در محاسبات الهی و قدرشناسیهای مردمی است. علو درجات آن مرحوم را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای
۴ بهمن ۱۳۹۹
گفتنی است مرحوم آیتالله سید محمدحسن علوی از روحانیون پیشکسوت و برجسته دوران مبارزاتی انقلاب اسلامی در شهرستان سبزوار پس از سالها مجاهدت و تبلیغ دین مبین اسلام اول بهمن ماه امسال به دلیل بیماری درگذشت.
گفت وگو با رحیم شاهین، کمکداوری که این روزها مورد هجمههای سنگینی قرار دارد
افرادی که در شرطبندی میبازند، فحاشی میکنند
محمد محمدی سدهی / دیدار ذوبآهن و نفت مسجدسلیمان در هفته دوازدهم لیگ برتر با تساوی بدون گل به پایان رسید. دیداری که مهمترین اتفاق آن مردود اعلام شدن گل صحیح ذوبآهن بود و باعث شد باشگاه ذوبآهن با صدور بیانیهای نسبت به تصمیم رحیم شاهین، کمکداور آن دیدار معترض شود. این کمکداور پس از این اتفاق مورد هجمههای زیادی قرار گرفت و در تصمیمی احساسی خداحافظیاش از دنیای داوری را در صفحه شخصی خود در اینستاگرام اعلام کرد.رحیم شاهین درخصوص این تصمیم به خبرنگار «ایران» گفت: «16 سال است که در لیگ برتر، بالاترین سطح فوتبال قضاوت میکنم و در طول این سالها اشتباهات تأثیرگذاری نداشتم اما در این بازی و در آن صحنه اشتباه کردم و از همینجا از تیم ذوبآهن و کادر فنی این تیم عذرخواهی میکنم. تصمیمم برای خداحافظی جدی است و رسماً نامه خداحافظیام را به کمیته داوران خواهم داد چون اشتباهم در نتیجه بازی تأثیرگذار بود از داوری خداحافظی کردم.» او صحبتهای خود را اینگونه ادامه داد: «کارشناسان داوری درخصوص آن صحنه اظهارنظر کردند و معتقد بودند که گل ذوبآهن سالم بود، من هم عذاب وجدان گرفتم. در آن صحنه آفساید را با مکث اعلام کردم و ناخودآگاه دستم بالا رفت. حقیقتاً نتوانستم تصمیم درست بگیرم و از این تصمیمم منصرف شوم. باید همان لحظه تصمیمم را برمیگرداندم اما نمیدانم چرا نتوانستم این کار را انجام دهم. به هر حال این بازی تمام شد و حالا دیگر من از داوری خداحافظی کردم.»
این کمکداور باسابقه بیان داشت: «متأسفانه بعد از آن صحنه برخیها در فضای مجازی فحاشی کردند و حرفهای بدی زدند. از نظر من اینها هواداران فوتبال نیستند و همان مالباختگانی هستند که در شرط بندی میبازند و عقدههای خود را با فحاشی خالی میکنند. من با خداحافظی از داوری خودم را تنبیه کردم. شرایط نسبت به قدیم کاملاً تغییر کرده و در حال حاضر با وجود فضای مجازی همه اتفاقات شفاف است و مردم بهخوبی قوانین داوری را میدانند. من نمیتوانم به شعور مردم توهین کنم. بازیکنان همانند داور اشتباه میکنند و داور هم جزئی از بازی فوتبال است.»شاهین اظهار داشت: «بیشتر از 200 بازی قضاوت کردم و در بازیهای مهم کمکداور بودم. در 2 دربی کمکداور بودم و در طول این سالها به هیچوجه چنین اشتباهی نداشتم. داوران مشکلات و کمبودهای زیادی دارند که از جمله این کمبودها نداشتن روانشناس است. حدود 3 سال پیش کلاسهای روانشناسی برای داوران برگزار میشد و این اتفاق خوبی بود. به نظر خودم تصمیم اخیر من به دلیل مشکلات روانشناسی بود.»این کمکداور فوتبال درخصوص دیگر مشکلات داوران از جمله مشکلات مالی افزود: «حقیقتاً از حقالزحمه داوران بیاطلاع هستم و مبلغی که فدراسیون برای داوران درنظر میگیرد، مبلغی نیست که بخواهیم به آن تکیه کنیم. من 16 سال در لیگ برتر قضاوت کردم و پیش از آن 9 سال هم در لیگهای دیگر کمکداور بودم و در طول این 25 سال اگر در ادارهای مشغول به کار میشدم، تاکنون میتوانستم بازنشسته شوم. همه مشکلات داوران را میدانند و میگویند داوران در حد توانشان کارشان را به درستی انجام میدهند. داوران مشکلات زیادی دارند.» او با تأکید بر این که در طول این سالها تنها بهخاطر عشق به داوری این کار را ادامه داده است، افزود: «مردم فکر میکنند که عشق مرده است و به من میگویند که داوری شما به خاطر عشق نیست. به من میگویند میتوانی به جای عشق به داوری عاشق خانواده ات باشی. مردم باور نمیکنند که برخیها بهخاطر عشق قضاوت میکنند. آنها پیش خودشان میگویند که داوران دستمزد زیادی میگیرند و با تکیه بر آن قضاوت میکنند. حقیقتاً از خودم انتظار نداشتم که اشتباه کنم و تا به حال چنین اشتباهی نداشتم.»
بــــرش
رفعتی: گفتند داور روی فلان تیم شرطبندی کرده
داوود رفعتی، رئیس سابق دپارتمان داوری فدراسیون فوتبال دیروز در برنامه تلویزیونی «سلام صبح بخیر» درباره شرایط داوران گفت:«سال پیش قبل از بازی پلیآف لیگ برتر فردی تماس گرفت که 200 میلیون به داور دادهاند تا نتیجه بازی را عوض کند و یک تیم برنده شود؛ در واقع هدف این بود که با اتهام داور را عوض کنند. کمیته داوران هم این کار را کرد و دقیقاً همان تیم برنده شد! یعنی هدفشان این بود داور را عوض کنند که با این اتهام عوض کردند. یک بازی در لیگ یک بود. سردبیری از یک روزنامه با ما تماس گرفت و گفت داور روی فلان تیم شرطبندی کرده و برای آنها پنالتی میگیرد. ما اما داور را عوض نکردیم ،البته به ناظر و همینطور حراست فدراسیون فوتبال گفتیم. جالب بود که داور قضاوت کرد و اصلاً چیزی که میگفتند اتفاق نیفتاد؛ در واقع یک شگرد بود برای آنکه بخواهند داور را عوض کنند.»
این کمکداور باسابقه بیان داشت: «متأسفانه بعد از آن صحنه برخیها در فضای مجازی فحاشی کردند و حرفهای بدی زدند. از نظر من اینها هواداران فوتبال نیستند و همان مالباختگانی هستند که در شرط بندی میبازند و عقدههای خود را با فحاشی خالی میکنند. من با خداحافظی از داوری خودم را تنبیه کردم. شرایط نسبت به قدیم کاملاً تغییر کرده و در حال حاضر با وجود فضای مجازی همه اتفاقات شفاف است و مردم بهخوبی قوانین داوری را میدانند. من نمیتوانم به شعور مردم توهین کنم. بازیکنان همانند داور اشتباه میکنند و داور هم جزئی از بازی فوتبال است.»شاهین اظهار داشت: «بیشتر از 200 بازی قضاوت کردم و در بازیهای مهم کمکداور بودم. در 2 دربی کمکداور بودم و در طول این سالها به هیچوجه چنین اشتباهی نداشتم. داوران مشکلات و کمبودهای زیادی دارند که از جمله این کمبودها نداشتن روانشناس است. حدود 3 سال پیش کلاسهای روانشناسی برای داوران برگزار میشد و این اتفاق خوبی بود. به نظر خودم تصمیم اخیر من به دلیل مشکلات روانشناسی بود.»این کمکداور فوتبال درخصوص دیگر مشکلات داوران از جمله مشکلات مالی افزود: «حقیقتاً از حقالزحمه داوران بیاطلاع هستم و مبلغی که فدراسیون برای داوران درنظر میگیرد، مبلغی نیست که بخواهیم به آن تکیه کنیم. من 16 سال در لیگ برتر قضاوت کردم و پیش از آن 9 سال هم در لیگهای دیگر کمکداور بودم و در طول این 25 سال اگر در ادارهای مشغول به کار میشدم، تاکنون میتوانستم بازنشسته شوم. همه مشکلات داوران را میدانند و میگویند داوران در حد توانشان کارشان را به درستی انجام میدهند. داوران مشکلات زیادی دارند.» او با تأکید بر این که در طول این سالها تنها بهخاطر عشق به داوری این کار را ادامه داده است، افزود: «مردم فکر میکنند که عشق مرده است و به من میگویند که داوری شما به خاطر عشق نیست. به من میگویند میتوانی به جای عشق به داوری عاشق خانواده ات باشی. مردم باور نمیکنند که برخیها بهخاطر عشق قضاوت میکنند. آنها پیش خودشان میگویند که داوران دستمزد زیادی میگیرند و با تکیه بر آن قضاوت میکنند. حقیقتاً از خودم انتظار نداشتم که اشتباه کنم و تا به حال چنین اشتباهی نداشتم.»
بــــرش
رفعتی: گفتند داور روی فلان تیم شرطبندی کرده
داوود رفعتی، رئیس سابق دپارتمان داوری فدراسیون فوتبال دیروز در برنامه تلویزیونی «سلام صبح بخیر» درباره شرایط داوران گفت:«سال پیش قبل از بازی پلیآف لیگ برتر فردی تماس گرفت که 200 میلیون به داور دادهاند تا نتیجه بازی را عوض کند و یک تیم برنده شود؛ در واقع هدف این بود که با اتهام داور را عوض کنند. کمیته داوران هم این کار را کرد و دقیقاً همان تیم برنده شد! یعنی هدفشان این بود داور را عوض کنند که با این اتهام عوض کردند. یک بازی در لیگ یک بود. سردبیری از یک روزنامه با ما تماس گرفت و گفت داور روی فلان تیم شرطبندی کرده و برای آنها پنالتی میگیرد. ما اما داور را عوض نکردیم ،البته به ناظر و همینطور حراست فدراسیون فوتبال گفتیم. جالب بود که داور قضاوت کرد و اصلاً چیزی که میگفتند اتفاق نیفتاد؛ در واقع یک شگرد بود برای آنکه بخواهند داور را عوض کنند.»
توضیح رئیس دفتر و معاون پارلمانی رئیس جمهوری درباره شکایت مجلسیها
ابلاغ قوانین جزو فرآیند قانونگذاری نیست
گروه سیاسی/ شکایت جمعی از نمایندگان مجلس از رئیسجمهوری به دلیل آنچه استنکاف از ابلاغ ۱۳ قانون مصوب مجلس خوانده شده، با واکنش و توضیحات رئیس دفتر و معاون پارلمانی رئیس جمهوری روبهرو شده است. از توضیحات محمود واعظی و حسینعلی امیری اینگونه برمیآید که تاکنون تنها دو قانون از سوی رئیس مجلس یازدهم ابلاغ شده که یکی (قانون راهبردی لغو تحریمها) از آنها هم به دلیل اشتباه محاسباتی محمدباقر قالیباف بوده و دیگری (پرداخت یارانه برای تأمین کالاهای اساسی) هم سرنوشت دیگری پیدا کرده و در نهایت دولت و مجلس بر سر چگونگی اجرای آن به تفاهم جدیدی رسیدند. مضاف بر اینکه ابلاغ و اجرای قانون متفاوت است و دولت اگرچه ایرادی هم به برخی مصوبات مجلس وارد بداند اما وقتی تبدیل به قانون شد، آن را اجرا میکند فارغ از آنکه رئیس جمهور آن را ابلاغ کند یا رئیس مجلس. در کنار این نکته قابل توجه دیگر در سخنان اعضای دولت اینکه، چنین اتفاقی یعنی ابلاغ قوانین از سوی رئیس مجلس در دولتهای نهم و دهم بیشتر رخ داده و حتی شمار قوانینی که با مخالفت محمود احمدینژاد، از سوی رئیس وقت مجلس ابلاغ شدند به 34 میرسد.
محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری در گفتوگو با مهر در توضیحاتی گفت: آقای رئیسجمهوری براساس وظیفه قانونی خود باید از قانون اساسی صیانت کند، بنابراین اگر مراحل تصویب یک قانون، از نظر وی درست طی نشده باشد یا برداشت معاونت حقوقی رئیسجمهوری این باشد که اشکالی در کار [یک مصوبه قانونی] است، قطعاً رئیسجمهوری نمیخواهد در این موضوع شریک باشد. واعظی اضافه کرد: در این شرایط، قانون راهکار و سازوکاری را مشخص کرده که اگر رئیسجمهوری [به یک مصوبه قانونی] اشکالی دارد، رئیس مجلس میتواند قانون را ابلاغ کند. وی با بیان اینکه این کار قبلاً هم انجام شده است و مختص این دولت نیست، گفت: این مسأله در دولتهای نهم و دهم به مراتب بیشتر بوده و در دولتهای قبل از آن هم بوده است و موضوع جدیدی نیست.
او در ادامه از عملکرد مجلس یازدهم انتقاد کرد و گفت: مجلس فعلی کارهایی انجام میدهد که بدعت محسوب میشود اما وقتی چیزی تبدیل به قانون شد ما به قانون احترام میگذاریم و اجرا میکنیم. بنابراین در اینجا دو بحث مطرح است. بحث اول تشریفاتی است که طی آن رئیسجمهوری باید یک قانون را ابلاغ کند و دیگری اجرای قانون است. وی گفت: آقای رئیسجمهوری کاری (ابلاغ قانون) که اشکال داشته است را انجام نداده اما در موضوع مربوط به اجرای قانون، قطعاً قانون را اجرا خواهد کرد.
ابلاغ قانون جزو فرآیند قانونگذاری یا تشریفات؟
اما حسینعلی امیری معاون پارلمانی رئیس جمهوری هم از دعوت خود به کمیسیون قضایی مجلس خبر داد که به علت عدم ابلاغ بعضی از قوانین از سوی رئیس جمهور صورت گرفت. او گفت که در هفته گذشته در این جلسه حضور یافته و برای اعضا توضیح داده که اساساً ابلاغ قانون جزو فرآیند قانونگذاری است یا تشریفات است و ابلاغ قانون با اجرای قانون دو مقوله متفاوت حقوقی هستند. معاون پارلمانی رئیس جمهور در گفتوگو با فارس اضافه کرد: در این جلسه همچنین توضیح دادم که قانون در ذات خود باید دارای چه ویژگیهایی باشد که قوت قانونی و اجرا پیدا کند و تشخیص رئیس جمهوری که مجری قانون اساسی است، در ابلاغ قوانین چگونه است؟ به هر حال در دوره یازدهم مجلس دو قانون را جناب آقای قالیباف ریاست مجلس شورای اسلامی ابلاغ کردهاند.
وی در مورد این دو قانون گفت: یکی از این دو قانون، قانون پرداخت یارانه تأمین کالاهای اساسی است که دولت در حال چارهاندیشی برای تأمین منابع آن بود که نهایتاً توافقی بین ریاست محترم جمهوری و ریاست محترم مجلس شورای اسلامی برای اجرای آن صورت گرفت. قانون دیگر، قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها بود که این قانون شب پنجشنبه به دبیرخانه نهاد ریاست جمهوری واصل شد که روزهای پنجشنبه کارمندان دبیرخانه حضور ندارند و جمعه هم روز تعطیل رسمی است و شروع ۵ روز مقرر در قانون مدنی از شنبه شروع میشد. پیشنویس ابلاغ این قانون تهیه شد که به جهت اینکه ریاست مجلس شروع ۵ روز را از پنجشنبه محاسبه کرده بودند لذا قانون را ایشان برای انتشار به روزنامه رسمی فرستادند، مضافاً دولت در دو جلسه مفصل آییننامه اجرایی قانون اقدام راهبردی را تهیه، تصویب و ابلاغ کرد. او گفت: اگر دولت بنایی بر اجرای این قانون را نداشت که برای آن آییننامه تهیه و تصویب نمیکرد. کما اینکه در دولتهای گذشته هم موارد متعددی را شاهد بودیم که رؤسای مجلس قوانین مصوب را ابلاغ کردند مثلاً در دولت نهم و دهم هم ۳۴ قانون تصویب شد؛ که با دستور رئیس مجلس وقت منتشر شد.
کدام مصوبات مجلس از سوی روحانی ابلاغ نشده
جمعی از نمایندگان مجلس با تدوین نامهای در قالب ماده ۲۳۴ آییننامه داخلی مجلس از رئیسجمهوری به دلیل استنکاف از ابلاغ ۱۳ مصوبه قانونی شکایت کردهاند. آنگونه که در خبرگزاری مهر آمده و البته تنها دو مورد از آنها به تأیید معاون پارلمانی رئیس جمهوری رسیده، این قوانین عبارتند از «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، قانون رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران، قانون رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاری جمهوری اسلامی، قانون اصلاح قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور، قانون احکام دائمی برنامه توسعه کشور، قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، قانون الحاق موادی به قانون آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی، قانون دائمی شدن قانون مجازات اسلامی، قانون الحاق یک ماده به قانون تعیین تکلیف استخدامی معلمین حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی در وزارت آموزش و پرورش، قانون الحاق یک تبصره به ماده (۱۸۲) قانون آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی، قانون موافقتنامه خدمات (سرویسهای) هوایی دوجانبه بین دولت جمهوری اسلامی ایران دولت کشور کویت، قانون الزام دولت به پرداخت یارانه کالاهای اساسی و قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران.»
محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری در گفتوگو با مهر در توضیحاتی گفت: آقای رئیسجمهوری براساس وظیفه قانونی خود باید از قانون اساسی صیانت کند، بنابراین اگر مراحل تصویب یک قانون، از نظر وی درست طی نشده باشد یا برداشت معاونت حقوقی رئیسجمهوری این باشد که اشکالی در کار [یک مصوبه قانونی] است، قطعاً رئیسجمهوری نمیخواهد در این موضوع شریک باشد. واعظی اضافه کرد: در این شرایط، قانون راهکار و سازوکاری را مشخص کرده که اگر رئیسجمهوری [به یک مصوبه قانونی] اشکالی دارد، رئیس مجلس میتواند قانون را ابلاغ کند. وی با بیان اینکه این کار قبلاً هم انجام شده است و مختص این دولت نیست، گفت: این مسأله در دولتهای نهم و دهم به مراتب بیشتر بوده و در دولتهای قبل از آن هم بوده است و موضوع جدیدی نیست.
او در ادامه از عملکرد مجلس یازدهم انتقاد کرد و گفت: مجلس فعلی کارهایی انجام میدهد که بدعت محسوب میشود اما وقتی چیزی تبدیل به قانون شد ما به قانون احترام میگذاریم و اجرا میکنیم. بنابراین در اینجا دو بحث مطرح است. بحث اول تشریفاتی است که طی آن رئیسجمهوری باید یک قانون را ابلاغ کند و دیگری اجرای قانون است. وی گفت: آقای رئیسجمهوری کاری (ابلاغ قانون) که اشکال داشته است را انجام نداده اما در موضوع مربوط به اجرای قانون، قطعاً قانون را اجرا خواهد کرد.
ابلاغ قانون جزو فرآیند قانونگذاری یا تشریفات؟
اما حسینعلی امیری معاون پارلمانی رئیس جمهوری هم از دعوت خود به کمیسیون قضایی مجلس خبر داد که به علت عدم ابلاغ بعضی از قوانین از سوی رئیس جمهور صورت گرفت. او گفت که در هفته گذشته در این جلسه حضور یافته و برای اعضا توضیح داده که اساساً ابلاغ قانون جزو فرآیند قانونگذاری است یا تشریفات است و ابلاغ قانون با اجرای قانون دو مقوله متفاوت حقوقی هستند. معاون پارلمانی رئیس جمهور در گفتوگو با فارس اضافه کرد: در این جلسه همچنین توضیح دادم که قانون در ذات خود باید دارای چه ویژگیهایی باشد که قوت قانونی و اجرا پیدا کند و تشخیص رئیس جمهوری که مجری قانون اساسی است، در ابلاغ قوانین چگونه است؟ به هر حال در دوره یازدهم مجلس دو قانون را جناب آقای قالیباف ریاست مجلس شورای اسلامی ابلاغ کردهاند.
وی در مورد این دو قانون گفت: یکی از این دو قانون، قانون پرداخت یارانه تأمین کالاهای اساسی است که دولت در حال چارهاندیشی برای تأمین منابع آن بود که نهایتاً توافقی بین ریاست محترم جمهوری و ریاست محترم مجلس شورای اسلامی برای اجرای آن صورت گرفت. قانون دیگر، قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها بود که این قانون شب پنجشنبه به دبیرخانه نهاد ریاست جمهوری واصل شد که روزهای پنجشنبه کارمندان دبیرخانه حضور ندارند و جمعه هم روز تعطیل رسمی است و شروع ۵ روز مقرر در قانون مدنی از شنبه شروع میشد. پیشنویس ابلاغ این قانون تهیه شد که به جهت اینکه ریاست مجلس شروع ۵ روز را از پنجشنبه محاسبه کرده بودند لذا قانون را ایشان برای انتشار به روزنامه رسمی فرستادند، مضافاً دولت در دو جلسه مفصل آییننامه اجرایی قانون اقدام راهبردی را تهیه، تصویب و ابلاغ کرد. او گفت: اگر دولت بنایی بر اجرای این قانون را نداشت که برای آن آییننامه تهیه و تصویب نمیکرد. کما اینکه در دولتهای گذشته هم موارد متعددی را شاهد بودیم که رؤسای مجلس قوانین مصوب را ابلاغ کردند مثلاً در دولت نهم و دهم هم ۳۴ قانون تصویب شد؛ که با دستور رئیس مجلس وقت منتشر شد.
کدام مصوبات مجلس از سوی روحانی ابلاغ نشده
جمعی از نمایندگان مجلس با تدوین نامهای در قالب ماده ۲۳۴ آییننامه داخلی مجلس از رئیسجمهوری به دلیل استنکاف از ابلاغ ۱۳ مصوبه قانونی شکایت کردهاند. آنگونه که در خبرگزاری مهر آمده و البته تنها دو مورد از آنها به تأیید معاون پارلمانی رئیس جمهوری رسیده، این قوانین عبارتند از «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، قانون رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران، قانون رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاری جمهوری اسلامی، قانون اصلاح قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور، قانون احکام دائمی برنامه توسعه کشور، قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، قانون الحاق موادی به قانون آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی، قانون دائمی شدن قانون مجازات اسلامی، قانون الحاق یک ماده به قانون تعیین تکلیف استخدامی معلمین حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی در وزارت آموزش و پرورش، قانون الحاق یک تبصره به ماده (۱۸۲) قانون آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی، قانون موافقتنامه خدمات (سرویسهای) هوایی دوجانبه بین دولت جمهوری اسلامی ایران دولت کشور کویت، قانون الزام دولت به پرداخت یارانه کالاهای اساسی و قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران.»
طوفان شن در شرق
- توده گسترده گردوغبار حداقل 20 شهر و بیشاز 1000 روستا را در سیستان و بلوچستان در بر گرفت
- طوفان شن مزارع شرق کرمان را دفن کرد
گروه ایران زمین - وزش باد و گرد و خاک که از روز پنجشنبه بسیاری از مناطق سیستان و بلوچستان و شرق کرمان را فرا گرفت وضعیت آلودگی در 20 شهر و 1000 روستا در سیستان و بلوچستان و ریگان و جازموریان در شرق کرمان را در سطح خطرناک قرار داد .باد و گردوغبار 20 شهر و بیش از 1000 روستای سیستان و بلوچستان را فرا گرفت.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان در گفت وگو با «ایران» گفت: در 48 ساعت گذشته طوفان گردوخاک با سرعت 104 کیلومتر بر ساعت زابل در شمال سیستان و بلوچستان را درنوردید و همزمان یک توده گردوغبار گسترده از نواحی مرکزی کشور به سوی شهرهای مختلف استان روانه شد که حداقل 20 شهر و 1000 روستا را دربرگرفت.
محسن حیدری افزود: نفوذ گردوغبار گسترده به زاهدان بیشینه ساعتی ذرات غبار در هوای این شهر را به 2726 میکروگرم بر مترمکعب معادل 17.8 برابر حد مجاز رساند. وی ادامه داد: این گردوغبار شعاع دید افقی در اکثر شهرهای استان را به شدت کاهش داده است به طوریکه دید افقی در شهرهای زابل، خاش، راسک، سراوان و زاهدان به محدوده هزار متر رسید. مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان گفت: در حال حاضر سرمای هوا و یخبندان شبانه مهمترین پدیده جوی استان است به طوریکه فقط در 48 ساعت گذشته کمینه دمای زاهدان 17 درجه سلسیوس سردتر شده است. او با اشاره به شروع یخبندان شبانه در سیستان و بلوچستان افزود: علاوه بر زاهدان، روند کاهش دما در اکثر شهرهای استان اتفاق افتاده است و در 24 ساعت گذشته در هشت شهر استان یخبندان شبانه روی داده است. مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان ادامه داد: بر اساس آخرین خروجی نقشه های پیش یابی و مدل های جوی، پیش بینی می شود یخبندان شبانه و سرمای هوا همچنان در استان بویژه نیمه شمالی استان ادامه داشته باشد. حیدری گفت: توصیه می شود فعالین بخش کشاورزی استان اقدامات لازم برای جلوگیری از سرمازدگی نظیر تهیه سوخت مورد نیاز، کنترل دمای گلخانه ها و مرغداری ها و... را در دستور کار قرار دهند.
هوا به شرایط تنفسی خطرناک رسید
بر اساس اطلاعات سامانه پایش کیفی هوای سازمان حفاظت محیط زیست شاخص کیفیت هوا در شهرهای زابل، ایرانشهر و چابهار ۵۰۰ واحد و در کوه خواجه در شهرستان هامون نیز این شاخص به ۳۵۲ واحد رسید؛ شرایطی که بر اساس راهنمای کیفیت هوای این سامانه، در شرایط خطرناک قرار دارد و مردم نباید هیچ فعالیتی در خارج از منزل داشته باشند. بر اساس گزارشهای مردمی و مسئولان محلی استان کرمان، شدت وزش باد در مسیرهای ارتباطی مشترک سیستان و بلوچستان با این استان به حدی بود که مسیر زاهدان-کرمان برای ساعاتی بسته شد. سامانه پایش کیفی هوای سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد که ساعت ۱۰:۰۰ روز جمعه میزان آلاینده ۱۰ میکرون ذرات معلق در هوای زابل حداقل به ۵۰۰ واحد معادل ۳.۲ برابر حد مجاز رسید و شرایط کیفی هوا را برای تمام گروههای سنی «خطرناک» کرد. در شرایط خطرناک، شاخص کیفیت هوا با رنگ قرمز تیره نمایش داده میشود و همه افراد جامعه باید از فعالیت های خارج از منزل خودداری کنند. بر اساس استانداردهای اعلامی سامانه پایش کیفی هوای کشور، شاخص کیفیت هوا به ۶ دسته تقسیم بندی میشود که از نظر بهداشتی ۲ دسته آن پاک و سالم و چهار دسته دیگر نشان دهنده درجات مختلف هوای ناسالم برای گروه های حساس، ناسالم، بسیار ناسالم و خطرناک است.
خسارت سرما و طوفان کشاورزان سیستان و بلوچستان
کشاورزان سیستان و بلوچستان هم مانند همسایگان خود در کرمان از خسارت های سرما زدگی و همچنین طوفان گردو خاک بی نصیب نماندند. معاون ستاد مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان به ایرنا گفت: حدود ۶۰ میلیارد تومان در دی سال جاری به اراضی زراعی و باغی(کشاورزی) این استان در اثر سرمازدگی خسارت وارد شده است.
روح الله سرگزی با بیان اینکه با وجود توده هوای سرد و وزش باد در دی سال جاری شاهد سرمای کمسابقه در سیستان و بلوچستان بودیم اظهارداشت: در بحث طوفان 2 روز اخیر به دلیل اینکه مدت زیادی از آن نگذشته، خسارات ناشی از آن هنوز جمعبندی و اعلام نشده است.
وی با اشاره به عوارض طوفانهای
۲ روز اخیر در سیستان و بلوچستان افزود: در اثر این طوفانها، ۱۳۵ نفر به مراکز بهداشتی درمانی با علائم اختلال تنفسی مراجعه کردند که ۱۴ نفر بستری و ۱۲۱ نفر به صورت سرپایی درمان شدند. وی با اشاره به اینکه براساس آمار هواشناسی در سال گذشته تعداد ۵۹ روز باد با سرعت ۵۴ کیلومتر بر ساعت بوده که این میزان در سال جاری تا پایان دی و اول بهمن ۳۰ روز بوده تصریح کرد: از این ۳۰ روز ۲ روز دید افقی زیر یکهزار متر بوده است. سرگزی افزود: سعی مدیریت بحران بر این بوده که دستگاههای اجرایی دستاندرکار برنامههای کنترل وضعیت نابهنجار گردو غبار را در دستور کار قرار دهند و اقدامات کوتاه مدت و بلندمدت برای این موضوع تهیه و اجرایی کنند.
برش
طوفان شن مزارع شرق کرمان را دفن کرد
گروه ایران زمین - سیل، سرمازدگی و طوفان شن؛ اینها دشمنان هرساله کشاورزان جنوب و شرق کرمان هستند. هفته گذشته سرما زدگی بیش از 1500 میلیارد تومان به کشاورزان جنوب کرمان خسارت زد و این هفته طوفان شن به سراغ کشاورزان جازموریان و ریگان در شرق کرمان آمد و همه دسترنج آنان را دفن کرد. ریگان حالا بهدلیل وجود کویر لوت، کاهش رطوبت و تغییرات اقلیمی به کانون ریزگردها در استان کرمان تبدیل شده است.
به گفته مرجان شاکری مدیرکل محیط زیست استان کرمان، خشکسالی یکی از دلایل اصلی افزایش کانونهای شنی در شهرستان ریگان است و در منطقه جازموریان نیز بهدلیل خشک شدن این باتلاق و بستر خشک منطقه مستعد بروز طوفان شن و ریزگرد است. وی تصریح کرد: حل مشکل ریزگردها در شرق استان کرمان به همت مدیران در سطح استان و ملی نیاز دارد.
اشک کشاورزان در مزارع دفن شده
امسال با همه سالها فرق دارد. جوانان و کشاورزان شرق کرمان با مشقت فراوان بذر، کود و پلاستیک را با قیمتهای گزاف خریداری کردند. همه سختیهای کشت را پشت سر گذاشتند به امید اینکه با فروش محصولات کشاورزیشان اندک سرمایهای را برای فصل جدید زندگیشان پسانداز کنند. اما اکنون نه تنها همه زحمات آنها با طوفان شن روز گذشته به باد رفت بلکه علاوه بر اینکه نانی عایدشان نشد، بدهکار هم شدند و به قول خودشان زخم دلشان تازه شد و شرمندگیشان پیش طلبکاران و خانوادهشان شروع دوبارهای از سر گرفت.
به گزارش ایسنا، «رضا هاشمی» از جوانان اهل جازموریان از خسارات طوفان شن که همه دسترنج کشاورزان را بر باد داد اینچنین گفت: از بین هزاران کشاورز فقط تعداد اندکی با پول خودشان کشاورزی کردند و بقیه مردم و جوانان یا از بانک وام گرفتند، یا قرض کردند یا طلای همسر و فرزندانشان و وسیله نقلیهشان را فروختند و خرج کشاورزی کردند.
«ایمان سابقی» نیز از اهالی جازموریان در این باره گفت: صدها هکتار نهالکاری در دشت دوکم انجام شده که متأسفانه یک سال است رها شدهاند و هزینه کشت و آمادهسازی آنها نیز بینتیجه است زیرا اصلیترین منطقه وزش باد و دروازه طوفان جایی است که متأسفانه جنگلکاریها در حال نابودی هستند و کسی توجهی ندارد که قبلاً نهالکاری شده اما رها شدهاند. یکی دیگر از کشاورزان جازموریان نیز گفت: از دو هکتار محصولی که کشت کردهام، چیزی باقی نمانده و همه چیز خراب شده و از زندگی و دسترنج ما چیزی روی زمین نیست و همه دفن شدند.
کشاورز دیگری از روستای نقصان جازموریان گفت: 200 هکتار کشاورزی در این روستا شامل سیب زمینی، گوجه، هندوانه و خیار نابود شدند و دیگر چیزی برایمان نمانده است.
«محمود قانعی فر» فرماندار شهرستان رودبار جنوب با اشاره به خسارت سنگین سرما و طوفان به مزارع کشاورزی در جازموریان گفت: از ساعات اولیه از بخشی از مزارعی که بر اثر طوفان شن خسارت دیدهاند بازدید کردم اما وسعت خسارت زیاد است. وی از خسارت 200 میلیارد تومانی طوفان شن به بخش کشاورزی شهرستان خبرداد و افزود: گزارش مفصلی از وضعیت خسارات به استانداری، مدیریت بحران استان و کشور ارسال کردیم اما هنوز این میزان خسارت تغییر میکند.
وی بیشترین میزان خسارات را بخش جازموریان و زهکلوت عنوان کرد. «سعید برخوری» رئیس سازمان جهاد کشاورزی جنوب کرمان گفت: طوفان سوم بهمن ماه بیش از 200 میلیارد تومان به کشاورزان جازموریان خسارت زده است.
وی کانون بحران طوفان شن را زهکلوت اعلام کرد و افزود: بعد از جمعبندی نهایی خسارات، گزارش کامل را به مدیریت بحران استان که زیرمجموعه معاونت عمرانی استانداری است، ارسال میکنیم که در نهایت توسط ستاد بحران بررسی میشود و به وسیله سازمان برنامه و بودجه تأمین اعتبار میشود.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان در گفت وگو با «ایران» گفت: در 48 ساعت گذشته طوفان گردوخاک با سرعت 104 کیلومتر بر ساعت زابل در شمال سیستان و بلوچستان را درنوردید و همزمان یک توده گردوغبار گسترده از نواحی مرکزی کشور به سوی شهرهای مختلف استان روانه شد که حداقل 20 شهر و 1000 روستا را دربرگرفت.
محسن حیدری افزود: نفوذ گردوغبار گسترده به زاهدان بیشینه ساعتی ذرات غبار در هوای این شهر را به 2726 میکروگرم بر مترمکعب معادل 17.8 برابر حد مجاز رساند. وی ادامه داد: این گردوغبار شعاع دید افقی در اکثر شهرهای استان را به شدت کاهش داده است به طوریکه دید افقی در شهرهای زابل، خاش، راسک، سراوان و زاهدان به محدوده هزار متر رسید. مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان گفت: در حال حاضر سرمای هوا و یخبندان شبانه مهمترین پدیده جوی استان است به طوریکه فقط در 48 ساعت گذشته کمینه دمای زاهدان 17 درجه سلسیوس سردتر شده است. او با اشاره به شروع یخبندان شبانه در سیستان و بلوچستان افزود: علاوه بر زاهدان، روند کاهش دما در اکثر شهرهای استان اتفاق افتاده است و در 24 ساعت گذشته در هشت شهر استان یخبندان شبانه روی داده است. مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان ادامه داد: بر اساس آخرین خروجی نقشه های پیش یابی و مدل های جوی، پیش بینی می شود یخبندان شبانه و سرمای هوا همچنان در استان بویژه نیمه شمالی استان ادامه داشته باشد. حیدری گفت: توصیه می شود فعالین بخش کشاورزی استان اقدامات لازم برای جلوگیری از سرمازدگی نظیر تهیه سوخت مورد نیاز، کنترل دمای گلخانه ها و مرغداری ها و... را در دستور کار قرار دهند.
هوا به شرایط تنفسی خطرناک رسید
بر اساس اطلاعات سامانه پایش کیفی هوای سازمان حفاظت محیط زیست شاخص کیفیت هوا در شهرهای زابل، ایرانشهر و چابهار ۵۰۰ واحد و در کوه خواجه در شهرستان هامون نیز این شاخص به ۳۵۲ واحد رسید؛ شرایطی که بر اساس راهنمای کیفیت هوای این سامانه، در شرایط خطرناک قرار دارد و مردم نباید هیچ فعالیتی در خارج از منزل داشته باشند. بر اساس گزارشهای مردمی و مسئولان محلی استان کرمان، شدت وزش باد در مسیرهای ارتباطی مشترک سیستان و بلوچستان با این استان به حدی بود که مسیر زاهدان-کرمان برای ساعاتی بسته شد. سامانه پایش کیفی هوای سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد که ساعت ۱۰:۰۰ روز جمعه میزان آلاینده ۱۰ میکرون ذرات معلق در هوای زابل حداقل به ۵۰۰ واحد معادل ۳.۲ برابر حد مجاز رسید و شرایط کیفی هوا را برای تمام گروههای سنی «خطرناک» کرد. در شرایط خطرناک، شاخص کیفیت هوا با رنگ قرمز تیره نمایش داده میشود و همه افراد جامعه باید از فعالیت های خارج از منزل خودداری کنند. بر اساس استانداردهای اعلامی سامانه پایش کیفی هوای کشور، شاخص کیفیت هوا به ۶ دسته تقسیم بندی میشود که از نظر بهداشتی ۲ دسته آن پاک و سالم و چهار دسته دیگر نشان دهنده درجات مختلف هوای ناسالم برای گروه های حساس، ناسالم، بسیار ناسالم و خطرناک است.
خسارت سرما و طوفان کشاورزان سیستان و بلوچستان
کشاورزان سیستان و بلوچستان هم مانند همسایگان خود در کرمان از خسارت های سرما زدگی و همچنین طوفان گردو خاک بی نصیب نماندند. معاون ستاد مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان به ایرنا گفت: حدود ۶۰ میلیارد تومان در دی سال جاری به اراضی زراعی و باغی(کشاورزی) این استان در اثر سرمازدگی خسارت وارد شده است.
روح الله سرگزی با بیان اینکه با وجود توده هوای سرد و وزش باد در دی سال جاری شاهد سرمای کمسابقه در سیستان و بلوچستان بودیم اظهارداشت: در بحث طوفان 2 روز اخیر به دلیل اینکه مدت زیادی از آن نگذشته، خسارات ناشی از آن هنوز جمعبندی و اعلام نشده است.
وی با اشاره به عوارض طوفانهای
۲ روز اخیر در سیستان و بلوچستان افزود: در اثر این طوفانها، ۱۳۵ نفر به مراکز بهداشتی درمانی با علائم اختلال تنفسی مراجعه کردند که ۱۴ نفر بستری و ۱۲۱ نفر به صورت سرپایی درمان شدند. وی با اشاره به اینکه براساس آمار هواشناسی در سال گذشته تعداد ۵۹ روز باد با سرعت ۵۴ کیلومتر بر ساعت بوده که این میزان در سال جاری تا پایان دی و اول بهمن ۳۰ روز بوده تصریح کرد: از این ۳۰ روز ۲ روز دید افقی زیر یکهزار متر بوده است. سرگزی افزود: سعی مدیریت بحران بر این بوده که دستگاههای اجرایی دستاندرکار برنامههای کنترل وضعیت نابهنجار گردو غبار را در دستور کار قرار دهند و اقدامات کوتاه مدت و بلندمدت برای این موضوع تهیه و اجرایی کنند.
برش
طوفان شن مزارع شرق کرمان را دفن کرد
گروه ایران زمین - سیل، سرمازدگی و طوفان شن؛ اینها دشمنان هرساله کشاورزان جنوب و شرق کرمان هستند. هفته گذشته سرما زدگی بیش از 1500 میلیارد تومان به کشاورزان جنوب کرمان خسارت زد و این هفته طوفان شن به سراغ کشاورزان جازموریان و ریگان در شرق کرمان آمد و همه دسترنج آنان را دفن کرد. ریگان حالا بهدلیل وجود کویر لوت، کاهش رطوبت و تغییرات اقلیمی به کانون ریزگردها در استان کرمان تبدیل شده است.
به گفته مرجان شاکری مدیرکل محیط زیست استان کرمان، خشکسالی یکی از دلایل اصلی افزایش کانونهای شنی در شهرستان ریگان است و در منطقه جازموریان نیز بهدلیل خشک شدن این باتلاق و بستر خشک منطقه مستعد بروز طوفان شن و ریزگرد است. وی تصریح کرد: حل مشکل ریزگردها در شرق استان کرمان به همت مدیران در سطح استان و ملی نیاز دارد.
اشک کشاورزان در مزارع دفن شده
امسال با همه سالها فرق دارد. جوانان و کشاورزان شرق کرمان با مشقت فراوان بذر، کود و پلاستیک را با قیمتهای گزاف خریداری کردند. همه سختیهای کشت را پشت سر گذاشتند به امید اینکه با فروش محصولات کشاورزیشان اندک سرمایهای را برای فصل جدید زندگیشان پسانداز کنند. اما اکنون نه تنها همه زحمات آنها با طوفان شن روز گذشته به باد رفت بلکه علاوه بر اینکه نانی عایدشان نشد، بدهکار هم شدند و به قول خودشان زخم دلشان تازه شد و شرمندگیشان پیش طلبکاران و خانوادهشان شروع دوبارهای از سر گرفت.
به گزارش ایسنا، «رضا هاشمی» از جوانان اهل جازموریان از خسارات طوفان شن که همه دسترنج کشاورزان را بر باد داد اینچنین گفت: از بین هزاران کشاورز فقط تعداد اندکی با پول خودشان کشاورزی کردند و بقیه مردم و جوانان یا از بانک وام گرفتند، یا قرض کردند یا طلای همسر و فرزندانشان و وسیله نقلیهشان را فروختند و خرج کشاورزی کردند.
«ایمان سابقی» نیز از اهالی جازموریان در این باره گفت: صدها هکتار نهالکاری در دشت دوکم انجام شده که متأسفانه یک سال است رها شدهاند و هزینه کشت و آمادهسازی آنها نیز بینتیجه است زیرا اصلیترین منطقه وزش باد و دروازه طوفان جایی است که متأسفانه جنگلکاریها در حال نابودی هستند و کسی توجهی ندارد که قبلاً نهالکاری شده اما رها شدهاند. یکی دیگر از کشاورزان جازموریان نیز گفت: از دو هکتار محصولی که کشت کردهام، چیزی باقی نمانده و همه چیز خراب شده و از زندگی و دسترنج ما چیزی روی زمین نیست و همه دفن شدند.
کشاورز دیگری از روستای نقصان جازموریان گفت: 200 هکتار کشاورزی در این روستا شامل سیب زمینی، گوجه، هندوانه و خیار نابود شدند و دیگر چیزی برایمان نمانده است.
«محمود قانعی فر» فرماندار شهرستان رودبار جنوب با اشاره به خسارت سنگین سرما و طوفان به مزارع کشاورزی در جازموریان گفت: از ساعات اولیه از بخشی از مزارعی که بر اثر طوفان شن خسارت دیدهاند بازدید کردم اما وسعت خسارت زیاد است. وی از خسارت 200 میلیارد تومانی طوفان شن به بخش کشاورزی شهرستان خبرداد و افزود: گزارش مفصلی از وضعیت خسارات به استانداری، مدیریت بحران استان و کشور ارسال کردیم اما هنوز این میزان خسارت تغییر میکند.
وی بیشترین میزان خسارات را بخش جازموریان و زهکلوت عنوان کرد. «سعید برخوری» رئیس سازمان جهاد کشاورزی جنوب کرمان گفت: طوفان سوم بهمن ماه بیش از 200 میلیارد تومان به کشاورزان جازموریان خسارت زده است.
وی کانون بحران طوفان شن را زهکلوت اعلام کرد و افزود: بعد از جمعبندی نهایی خسارات، گزارش کامل را به مدیریت بحران استان که زیرمجموعه معاونت عمرانی استانداری است، ارسال میکنیم که در نهایت توسط ستاد بحران بررسی میشود و به وسیله سازمان برنامه و بودجه تأمین اعتبار میشود.
رئیسجمهوری در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا:
پروتکلهای بهداشتی تا 6 ماه آینده ادامه خواهد داشت
باوجود هشدارهای ستاد ملی مقابله با کرونا نسبت به خطر موج جدید شیوع بیماری و در حالی که تلاشها درباره انجام واکسیناسیون کرونا از ماه جاری همچنان ادامه دارد، مسئولان ستاد مدیریت کرونا در تهران و رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی برخی استانها از نشانههای افزایش شیوع بیماری کرونا با شیب ملایم در مراکز درمانی کشور خبر میدهند. افزایش موج سفرها بهویژه به جزایر جنوبی کشور و رشد 47 درصدی ترددها نسبت به یک ماه اخیر بعد از کاهش محدودیتها وضعیت بسیاری از شهرها را با هشدار روند صعودی ابتلا در روزهای آینده مواجه کرده است. همزمان با کاهش آمار مرگ و میر و موارد بستری کرونایی و تغییر رنگ شهرها بیتوجهی به رعایت دستورالعملهای بهداشتی و افزایش تجمعات و ترددها نیز از سوی شهروندان شدت گرفته است. آنطور که اعضای کمیتههای علمی ستاد ملی مقابله با کرونا میگویند؛ نشانههای افزایش شیوع کرونا را از همین حالا هم میشود در تهران و اغلب استانهای کشور دید بهگونهای که بر اساس آخرین ارزیابیهای وزارت بهداشت در برخی استانها میزان بیماران سرپایی افزایش پیدا کرده و این زنگ خطر به قدری جدی است که نگرانیها از شروع موج چهارم پیش از پایان موج سوم به دغدغه اصلی مسئولان بدل شده است. تخمین زده میشود در هر موج جدید شیوع کرونا بیش از ۱۰ هزار مرگ جدید رخ میدهد و ۱۰ هزار خانواده داغدار میشود. از سوی دیگر مردم عنوان میکنند که از ماندن در خانه خسته شدهاند و بسیاری هم دغدغه اقتصادی دارند با این حال و بنا به گفته متخصصان حوزه سلامت اگر مقررات، جریمه و محدودیتهای کرونایی نباشد، کمتر کسی در خانه میماند.
واکسن خارجی تا وقتی واکسن داخلی برسد یک ضرورت است
رئیسجمهوری، کاهش آمار فوتیها را بهدنبال تلاش و همکاری همگانی در رعایت دستورالعملهای بهداشتی، کارنامه غرورآفرینی برای ملت و دولت ایران در روند مقابله با بیماری کرونا دانست و در عین حال، بر ضرورت تشدید نظارتها برای جلوگیری از موج جدید شیوع بیماری در کشور تأکید کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حسن روحانی دیروز در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا اظهارداشت: موج جدید بیماری کرونا در کشور، به معنای تعطیلی بخشی از کسب و کارها، ایجاد مشکلات جدید در جامعه و اخلال در انجام خدماترسانی به مردم است و باید با تشدید نظارتها و تلاشی همگانی بکوشیم کشور با موج جدید این بیماری مواجه نشود. رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه آمار دورقمی فوت عزیزانمان، آمار کمی نیست و باید روند کاهشی این آمار تداوم یابد، گفت: در شماری از استانها روند کاهشی آمار بیماران و فوتیها متوقف و در برخی موارد نیز شاهد افزایش بیماران و بویژه ابتلای جوانان و نوجوانان هستیم که این باعث نگرانی است و همه باید به دقت دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کنند. روحانی تصریح کرد: نباید بهخاطر کاهشی شدن مرگ و میرها، مسیر عادیسازی در رفتارهای خانوادگی و اجتماعی انجام شود چرا که همچنان این نگرانی وجود دارد که مجدداً شاهد روند صعودی این بیماری باشیم و چنانچه مراقبت نکنیم ممکن است با ویروس جهشیافته مواجه شویم.
رئیسجمهوری گفت: حداقل باید در پنج تا شش ماه آینده با دقت مراعات پروتکلهای بهداشتی را ادامه دهیم تا روند واکسیناسیون انجام شود. دکتر روحانی با تأکید بر ضرورت تشدید نظارتها، گفت: صرفاً بیان تذکر و مطلب در رسانهها کفایت نمیکند و بایست بخش نظارتی را هم تشدید کرد و در این راستا از طریق اپلیکیشنها میتوان نظارتها را در خصوص رفت و آمدها و ترددها تشدید کرد. همچنان که قرارگاه هم میتواند با اپلیکیشنهای موجود سفرهای بین شهری مبتلایان به بیماری را کنترل کند و این کار ضروری و لازم است.
رئیسجمهوری خاطرنشان کرد: از مجموع گزارش چنین احساس میشود که ویروس کرونا در سطح جهان تضعیف نشده است بلکه برعکس بیماریزایی، سرایت و خطر آن بیشتر هم شده است و چنانچه کوچکترین غفلت و اهمالی برای چند روز انجام شود، شاهد موج دیگری خواهیم بود. روحانی تأکید کرد: برای اینکه ویروس جدید از اروپا و آفریقا به کشور وارد نشود، لازم است فرودگاهها و همه مبادی ورودی کشور به دقت کنترل شود تا ویروس جدید وارد کشور نشود. رئیسجمهوری گفت: همچنان باید با قاطعیت از تجمعها و ترددهای غیرضرور جلوگیری شود و هیچچیز نباید ما را از این کار باز دارد، چرا که یک وظیفه قانونی، ملی و شرعی است. روحانی با بیان اینکه در زمینه واکسنهای داخلی و خارجی اقدامات خوبی انجام شده است، اظهار داشت: در زمینه واکسن داخلی، اوایل سال آینده سه واکسن برکت، رازی و پاستور را خواهیم داشت و در خصوص واکسن خارجی تا پایان امسال غیر از سهمیه واکسن کواکس، در تلاش هستیم از جاهای دیگر هم تهیه کنیم و تمام تلاشها بر این است که در ماه جاری واکسیناسیون در کشور انجام شود.
بازنگری در محدودیتهای کرونایی
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا نیز ضمن انتقاد از عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی در برخی نقاط کشور طی هفته گذشته و مشخص شدن تأثیر این عدم رعایت طی روزهای آتی، در عین حال گفت: این هفته احتمالاً جلسات دیگری در ستاد داریم درباره بازنگری پروتکلها و محدودیتها صحبت میکنیم زیرا با تغییر رنگ شهرها و وضعیت مناسب تر، شاهد افزایش تجمعات و ترددها هستیم. علیرضا رئیسی با اشاره به اینکه هم اکنون از نظر وضعیت کرونا ۱۹ شهر نارنجی، ۱۵۷ شهر زرد و ۲۵۶ شهر آبی داریم، گفت: این موضوع نشانه این است که تا حدی وضعیت بهتر شده است اما افزایش ترددها، افزایش موارد ابتلای سرپایی و عادی انگاری مردم در برخی شهرها نگران کننده است. وی ادامه داد: با این وجود تذکر جدی میدهم زیرا در برخی از مناطق کشور عدم رعایت پروتکلها را در هفته گذشته شاهد بودیم. موارد متعددی گزارش از عدم رعایت پروتکلها از شهرهای مختلف داشتیم. یکی از شهرها کاشان بود که تذکر داده شد و امیدواریم پروتکلها سختگیرانه اجرا و جبران شود.
وی افزود: یکی از نگرانیها رشد ۴۷ درصدی ترددها نسبت به اول دی ماه است که ۴۷ درصد افزایش پیدا کرده است این وضعیت نگران کننده است. هرگونه عدم رعایت پروتکل، وضعیت را بر میگرداند. رئیسی با بیان اینکه ویروس جدید جوانترها را درگیر میکند، تأکید کرد: خروج از وضعیت قرمز به معنای ضعیف شدن یا از بین رفتن ویروس نیست. برعکس، ویروس در سطح دنیا نه تنها ضعیف نشده بلکه جهش پیدا کرده و قویتر شده است. میدانیم ویروس جهش یافته قدرت سرایت بیشتری دارد. جوانان را بیشتر درگیر میکند. قدرت کشندگی و میزان مرگ و میر مبتلایان به ویروس جدید نیز بیشتر است.
واکسن خارجی تا وقتی واکسن داخلی برسد یک ضرورت است
رئیسجمهوری، کاهش آمار فوتیها را بهدنبال تلاش و همکاری همگانی در رعایت دستورالعملهای بهداشتی، کارنامه غرورآفرینی برای ملت و دولت ایران در روند مقابله با بیماری کرونا دانست و در عین حال، بر ضرورت تشدید نظارتها برای جلوگیری از موج جدید شیوع بیماری در کشور تأکید کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حسن روحانی دیروز در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا اظهارداشت: موج جدید بیماری کرونا در کشور، به معنای تعطیلی بخشی از کسب و کارها، ایجاد مشکلات جدید در جامعه و اخلال در انجام خدماترسانی به مردم است و باید با تشدید نظارتها و تلاشی همگانی بکوشیم کشور با موج جدید این بیماری مواجه نشود. رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه آمار دورقمی فوت عزیزانمان، آمار کمی نیست و باید روند کاهشی این آمار تداوم یابد، گفت: در شماری از استانها روند کاهشی آمار بیماران و فوتیها متوقف و در برخی موارد نیز شاهد افزایش بیماران و بویژه ابتلای جوانان و نوجوانان هستیم که این باعث نگرانی است و همه باید به دقت دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کنند. روحانی تصریح کرد: نباید بهخاطر کاهشی شدن مرگ و میرها، مسیر عادیسازی در رفتارهای خانوادگی و اجتماعی انجام شود چرا که همچنان این نگرانی وجود دارد که مجدداً شاهد روند صعودی این بیماری باشیم و چنانچه مراقبت نکنیم ممکن است با ویروس جهشیافته مواجه شویم.
رئیسجمهوری گفت: حداقل باید در پنج تا شش ماه آینده با دقت مراعات پروتکلهای بهداشتی را ادامه دهیم تا روند واکسیناسیون انجام شود. دکتر روحانی با تأکید بر ضرورت تشدید نظارتها، گفت: صرفاً بیان تذکر و مطلب در رسانهها کفایت نمیکند و بایست بخش نظارتی را هم تشدید کرد و در این راستا از طریق اپلیکیشنها میتوان نظارتها را در خصوص رفت و آمدها و ترددها تشدید کرد. همچنان که قرارگاه هم میتواند با اپلیکیشنهای موجود سفرهای بین شهری مبتلایان به بیماری را کنترل کند و این کار ضروری و لازم است.
رئیسجمهوری خاطرنشان کرد: از مجموع گزارش چنین احساس میشود که ویروس کرونا در سطح جهان تضعیف نشده است بلکه برعکس بیماریزایی، سرایت و خطر آن بیشتر هم شده است و چنانچه کوچکترین غفلت و اهمالی برای چند روز انجام شود، شاهد موج دیگری خواهیم بود. روحانی تأکید کرد: برای اینکه ویروس جدید از اروپا و آفریقا به کشور وارد نشود، لازم است فرودگاهها و همه مبادی ورودی کشور به دقت کنترل شود تا ویروس جدید وارد کشور نشود. رئیسجمهوری گفت: همچنان باید با قاطعیت از تجمعها و ترددهای غیرضرور جلوگیری شود و هیچچیز نباید ما را از این کار باز دارد، چرا که یک وظیفه قانونی، ملی و شرعی است. روحانی با بیان اینکه در زمینه واکسنهای داخلی و خارجی اقدامات خوبی انجام شده است، اظهار داشت: در زمینه واکسن داخلی، اوایل سال آینده سه واکسن برکت، رازی و پاستور را خواهیم داشت و در خصوص واکسن خارجی تا پایان امسال غیر از سهمیه واکسن کواکس، در تلاش هستیم از جاهای دیگر هم تهیه کنیم و تمام تلاشها بر این است که در ماه جاری واکسیناسیون در کشور انجام شود.
بازنگری در محدودیتهای کرونایی
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا نیز ضمن انتقاد از عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی در برخی نقاط کشور طی هفته گذشته و مشخص شدن تأثیر این عدم رعایت طی روزهای آتی، در عین حال گفت: این هفته احتمالاً جلسات دیگری در ستاد داریم درباره بازنگری پروتکلها و محدودیتها صحبت میکنیم زیرا با تغییر رنگ شهرها و وضعیت مناسب تر، شاهد افزایش تجمعات و ترددها هستیم. علیرضا رئیسی با اشاره به اینکه هم اکنون از نظر وضعیت کرونا ۱۹ شهر نارنجی، ۱۵۷ شهر زرد و ۲۵۶ شهر آبی داریم، گفت: این موضوع نشانه این است که تا حدی وضعیت بهتر شده است اما افزایش ترددها، افزایش موارد ابتلای سرپایی و عادی انگاری مردم در برخی شهرها نگران کننده است. وی ادامه داد: با این وجود تذکر جدی میدهم زیرا در برخی از مناطق کشور عدم رعایت پروتکلها را در هفته گذشته شاهد بودیم. موارد متعددی گزارش از عدم رعایت پروتکلها از شهرهای مختلف داشتیم. یکی از شهرها کاشان بود که تذکر داده شد و امیدواریم پروتکلها سختگیرانه اجرا و جبران شود.
وی افزود: یکی از نگرانیها رشد ۴۷ درصدی ترددها نسبت به اول دی ماه است که ۴۷ درصد افزایش پیدا کرده است این وضعیت نگران کننده است. هرگونه عدم رعایت پروتکل، وضعیت را بر میگرداند. رئیسی با بیان اینکه ویروس جدید جوانترها را درگیر میکند، تأکید کرد: خروج از وضعیت قرمز به معنای ضعیف شدن یا از بین رفتن ویروس نیست. برعکس، ویروس در سطح دنیا نه تنها ضعیف نشده بلکه جهش پیدا کرده و قویتر شده است. میدانیم ویروس جهش یافته قدرت سرایت بیشتری دارد. جوانان را بیشتر درگیر میکند. قدرت کشندگی و میزان مرگ و میر مبتلایان به ویروس جدید نیز بیشتر است.
حسن ریاحی، محمدرضا چراغعلی، امیرعباس ستایشگر و اردوان جعفریان در گفتوگو با «ایران» از حال و هوای سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر میگویند
رسالت موسیقی متوقف نمیشود
نداسیجانی
خبرنگار
به آغاز سیوششمین جشنواره موسیقی فجر کمتر از 4 هفته باقی است و سرانجام با اما و اگرهای بسیار و دلنگرانی از نامشخص بودن نحوه برگزاری جشنواره، پرونده این دوره از جشنواره موسیقی فجر در مسیر اجرا قرار گرفت. هنرمندان موسیقی کشورمان بعد از ماهها سکوت و سکون از تاریخ ۲۸ بهمن تا ۳ اسفند، باردیگر بر صحنه موسیقی حاضر میشوند و سالنهای شهر را با نغمههای موسیقی طنینانداز خواهند کرد. اما این دوره از جشنواره موسیقی فجر متفاوت از سیوپنج دوره گذشته برگزار خواهد شد و تجربهای با عنوان «اجرای آنلاین» فرصتی شد تا این جشنواره در گستره وسیعتری دیده و شنیده شود و در کنار آن افزوده شدن بخش رقابتی یا همان «جایزه باربد» شور و حال دیگری به جشنواره خواهد بخشید. حسن ریاحی (آهنگساز) دبیر سیوششمین جشنواره موسیقی فجر، محمدرضا چراغعلی(آهنگساز و تنظیم کننده) و امیرعباس ستایشگر(آهنگساز و نوازنده) اعضای هیأت انتخاب و اردوان جعفریان(ناشر، تهیهکننده و پژوهشگر موسیقی) مدیر بخش بینالملل این دوره از جشنواره، در میزگرد «ایران» از شرایط برگزاری سیوششمین جشنواره موسیقی فجر در بخشهای مختلف و تجربههای خود از دورههای گذشته و پیشنهاد در جهت ارتقا و اعتلای جشنواره سخن گفتهاند که در ادامه میخوانید:
بعد از 35 سال، این دوره از جشنواره موسیقی فجر شرایط متفاوتی را تجربه خواهد کرد، در واقع ویروس کرونا موجب شد تمامی جشنوارههای ایران به طرح و ایدههای جدیدی دست یابند، با توجه به وضعیت اکنون جامعه، چه برنامهریزی و سیاستگذاریهایی برای سیوششمین جشنواره موسیقی فجر انجام گرفته، آیا از جشنوارههای بزرگ بینالمللی دنیا که در حال برگزاری است، الگوبرداری شده است؟
حسن ریاحی: همانطور که اشاره کردید بهدلیل شیوع بیماری کرونا، جشنواره امسال موسیقی فجر متفاوت از سالهای قبل برگزار خواهد شد و بههمین منظور طی جلسات بسیاری که با حضور آقای حسینی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقای الهیاری مدیرکل دفترموسیقی (و رئیس جشنواره موسیقی فجر)، شورای سیاستگذاری و هیأت انتخاب جشنواره برگزار شد، درخصوص اجرایی شدن این دوره از جشنواره برنامهها و سناریوهای متفاوتی طراحی گردید، در واقع دستخوش تغییراتی خواهیم بود. نخست اینکه اگر طبق اعلام ستاد ملی مقابله با کرونا وضعیت تهران آبی یا زرد اعلام شود، بخشی از اجراهای جشنواره بهصورت حضوری خواهد بود و این آمادگی وجود دارد. اما اگر شرایط به گونهای دیگر باشد و وضعیت نارنجی یا قرمز اعلام شد تمامی اجراها بهصورت آنلاین برگزار میشود. اما بهطور کلی خروجی این جلسات و برنامهریزیها ابتدا ایجاد فضایی برای همدلی مردم و هنرمندان و نشاط و شادی در شرایط اکنون جامعه است و در کنار آن حمایت از هنرمندان موسیقی کشورمان، چرا که مشکلات پدید آمده بهدلیل این بیماری، شرایط اقتصادی و کاری هنرمندان را بسیار پیچیده کرده است و شاید این جشنواره بتواند کمک اندکی به این هنرمندان عزیزمان باشد. البته ناگفته نماند شرایط برگزاری جشنواره به این آسانی نیست که بیان میشود؛ جمعآوری گروههای موسیقی در بخشهای مختلف و نگرانی از سلامت جسمانی آنها مواردی است که حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد. تلاش ما این است با دعوت از گروههای مختلف کارهایی متفاوت و تازه برای مردم در نظر گرفته شود تا از شنیدن و دیدن آن لذت ببرند. اما بخش متفاوت جشنواره بخش رقابتی و جایزه باربد است که میتواند اتفاقی جذاب و هیجان انگیز برای هنرمندان باشد و در این بخش آلبومهای موسیقی منتشر شده طی دو سال گذشته به رقابت گذاشته خواهند شد.
اردوان جعفریان: شرایط اجرای موسیقی متفاوت با دیگر هنرها است و بخش اعظمی از لذت و مهارتهای آن به عرضه زنده آن برمی گردد، بنابراین اجرای آنلاین نمیتواند مانند یک اجرای زنده برای مخاطب شور و هیجان داشته باشد، اما شرایط موجود و جبر زمان و مکان که در دنیا هم شاهد هستیم، موجب شده با اتفاقات اکنون سازگاری کنیم و دلیل این سازگاری در یک جمله خلاصه میگردد «جریان هنری متوقف نمیشود» بنابراین برگزار نشدن جشنوارهای مانند موسیقی فجر یا دیگر جشنوارهها که تاریخی را پشت سر گذاشتهاند، یک اتفاق و یک مشخصه منفی خواهد بود. بهعنوان مثال دراکثر جشنوارههای هنری که امسال برگزار شد یا در حال برگزاری است بهدلیل مشکلات سفر و نگرانی از تردد هنرمندان و حفظ سلامت آنها بخش بینالملل از جدول جشنوارهها حذف شد. اما تلاش ما این بود این جریان از پا نایستد و متوقف نشود چرا که جشنواره از دید من تنها یک دروازه ورودی نیست تا صرفاً وارد کننده یک اتفاق باشیم بلکه توسعه دهنده دیپلماسی فرهنگی است.
ما امسال تهدیدی بهنام کرونا را به یک فرصت تبدیل کردیم و با جشنوارههای موسیقی بینالمللی تعامل برقرار کردیم. بنابراین تداوم این جشنوارهها و این همکاریها صرفاً مصرف یک بودجه نیست، بلکه شکل دیگری از دیپلماسی عمومی و هنری را به نمایش میگذارد و در کنار آن شاهد ادامه حیات گونههای مختلف موسیقی هستیم. اما در بخش بینالملل با دعوت از گروههای خارجی - چه به صورت اجرای زنده یا آنلاین- تلاشمان این بود بتوانیم در کنار یک اجرای لذت بخش برای مردم، نگاه تخصصیتر هم وجود داشته باشد و با دعوت از این هنرمندان الگوهای خوبی را به دانشجویان معرفی کنیم.
امیرعباس ستایشگر: همانطور که اشاره شد شرایط برگزاری این دوره از جشنواره و اجرای آنلاین فرصتی ایجاد میکند تا مخاطبان بیشماری حتی در سرتا سر دنیا شاهد اجرای برنامههای امسال جشنواره موسیقی فجر باشند. چرا که در سالهای قبل اجرای کنسرت در بخش موسیقی بینالملل یا موسیقی کلاسیک ایرانی نهایت با حضور 200 یا 300 مخاطب در سالن برگزار و دیده شد اما امسال در فضای وسیع تری این اجراها به نمایش گذاشته خواهد شد. نکته دیگر که مهمترین مشکل در بخش اجرا است، تمرین گروههای موسیقی است که میبایست چاره اندیشی صورت بگیرد، چرا که دورهم جمع شدن گروهها برای تمرین، قطعاً آسیبهایی برای هنرمندان خواهد داشت و بر همین اساس از گروههایی کم تعداد و مستقل انتخاب و دعوت شده است.
نکته دیگری که آقای ریاحی دبیر جشنواره هم بدان اشاره داشتند این است که امسال جایزه باربد در قالب جشنواره گنجانده شده؛ جایزهای که از دوره سیویکم به جشنواره وارد شد و سه دوره برندگان خود را معرفی کرده و بار دیگر در جشنواره سیوششم موسیقی فجر، شاهد این بخش رقابتی هستیم و جالب است بدانید با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و میتوان گفت تقریباً تمامی فعالان و حاضران در میدان موسیقی، با رضایتنامه کتبی خود آلبومهایشان را ارسال کردهاند و این آثار در 15 جلسه داوری شد و اسامی کاندیداها بزودی از سوی ستاد جشنواره اعلام میشود. با این تفاسیر همچنان جای امیدواری است و قطعاً با معرفی برندگان این دوره از جایزه باربد، این انگیزه برای سال های بعد هم همچنان وجود خواهد داشت و بهطور یقین از فردای روز اختتامیه جشنواره، هنرمندان برنامهریزیهای بهتری برای جایزه باربد خواهند داشت.
محمدرضاچراغعلی: همانطور که دوستان اشاره کردند امسال با حجم بیشتری از مخاطبان روبهرو هستیم و این امکان وجود دارد که تعداد بی شماری از مردم میهمان برنامههای جشنواره موسیقی فجر باشند. بهعقیده من، موسیقی ژانر مهجور و دورافتادهای است، به این جهت که معمولاً مدیاهایی چون تلویزیون به پخش برنامههای پرمحتوای موسیقی بویژه جشنواره موسیقی فجر چندان رغبتی نشان نمیدهند. درحالی که عرصه جدی موسیقی، اجرای گروههایی است که عمدتاً در جشنوارهها حضور پررنگی داشتهاند و امیدوارم با پخش اجراهای آنلاین جشنواره امسال از طریق فضاهای مجازی، در تغییر سلیقه و ذائقه شنیداری مردم نقش بسزا و مثبتی ایفا کنیم و مردم ما با موسیقی جدیتر و رسمیتر آشنا شوند. آرزویم این است رادیو و تلویزیون هم نگاه خود را تغییر بدهند و به پخش برنامههای موسیقی و نشان دادن سازها ترتیب اثر دهند چرا که بخشی از فرهنگ و هویت ما همین موسیقیهایی است که در جشنوارهها میبینیم و میشنویم.
نکته دیگر اینکه با بررسی گروههای متقاضی حاضر در این دوره از جشنواره، با حجم بسیار خوبی از استقبال هنرمندان موسیقی محلی و موسیقی دستگاهی مواجه شدهایم و این موضوع جای بسی امیدواری و خوشحالی است چرا که این هنرمندان با وجود عدم حمایت، بهصورت خودجوش فعالیتهای خود را داشتهاند و این امر بیانگر آن است که رسالت و نگاه به فرهنگ غنی موسیقی همچنان وجود دارد.
هر کدام از شما بزرگواران در دورههای مختلف جشنواره موسیقی فجر تجربه همکاری و همیاری داشته اید، ارزیابی شما از بزرگترین و ملیترین جشنواره موسیقی ایران چیست؟ آیا با گذشت بیش از سه دهه، این جشنواره را پویاتر میبینید یا به تکرار و یکنواختی رسیده است؟ در چه بخشهایی ضعف و در چه بخشهایی پیشرفتهایی حاصل شده است؟
ریاحی: از دیدگاه من که چندین سال دبیری جشنواره را برعهده داشتم، طی این سالها جشنواره موسیقی فجر رو به پیشرفت بوده و به نقاط مثبت و خوبی رسیده است. اما نکته مهم این است که زمانی میتوانیم یک جشنواره را از تکرار و یکنواختی به دور کنیم که از گروههای خوب دعوت به عمل آوریم و در کنار آن بودجه کافی اختصاص داده شود، بنابراین مسأله اقتصادی در اولویت دعوت از گروههای موسیقی قرار دارد. اما بار دیگر تأکید میکنم طی این 35 سال، جشنواره موسیقی فجر پیشرفت بسیار خوبی داشته و حتی میتوان ارزیابی بهتری هم داشت.
نکته دیگر در کنار نگاه جشنوارهای به این جشنواره بزرگ ملی ایران که به نشاط مردم و جامعه میاندیشد، بخش دیگر فعالیت جشنواره ارائه کارهای فرهنگی است و میبایست فرصت خوبی برای هنرمندان بویژه نسل جوان موسیقی ایران فراهم شود تا بتوانند آثار خود را در این جشنواره ارائه کنند. در کشور ما استعدادهای موسیقی بسیار خوبی حضور دارند اما آن طور که باید و شاید حمایت نشدهاند و تا به امروز بستری با عنوان کانون یا انجمن برای هدایت و کشف و پرورش این استعدادها تشکیل نشده است؛ هدفی که همیشه بهدنبال آن بودم و علت پذیرفتن دبیری این دوره از جشنواره هم بر همین اساس بوده است. من به آینده نسل جوانان موسیقی ایران امیدوارم و جامعه هنری هم باید به آنها اعتماد و اطمینان داشته باشد و از طرحهایی که در اندیشه این جوانان میگذرد بهره برده، بخصوص در بخش تولید و بار دیگر تأکید میکنم همه این اتفاقات مستلزم این است که کانونی برای استعدادهای جوان راهاندازی شود. نکته دیگر حفظ، ترویج و اشاعه موسیقی ملی ایران است. هدفی که طی سالها دبیری جشنواره بارها و بارها به آن تأکید داشتهام و تلاشم این بود جوانان را به این مهم متوجه کنم چراکه براین احساسم نسل جوان موسیقی ایران، اندکی از موسیقی ملی و هویت ایرانی خود فاصله گرفتهاند و به رجعت دوباره آن تأکید میکنم. اما نکته مهم و بهتر است بگویم مشکل بزرگ جشنواره موسیقی فجر نگاه دولتی است که برآن سایه افکنده و برای رهایی از آن میبایست دولت برگزار کننده آن نباشد و اجرای جشنواره را به بخش خصوصی واگذار کند، چرا که نقش دولت تبیین و ارائه سیاستهای کلی جشنواره است و اجرا برعهده بخش خصوصی است.
درصحبتهای خود به حمایت از نسل جوان و دعوت و شرکت از قشر دانشجوی موسیقی تأکید داشتید، آیا این نگاه برخاسته از فعالیت شما در این مراکز علمی است؟
ریاحی: من سالها در دانشگاه فعالیت داشته و تدریس کردهام اما تأکید و اصرارم دیده شدن نسل جوان موسیقی ایران در جشنواره موسیقی به این سبب است که جوانان نیاز به حمایت دارند. در حال حاضر موزیسینها و فارغالتحصیلان دانشگاه که بسیار با استعداد هستند شرایط اقتصادی خوبی ندارد و عموماً در آموزشگاههای مختلف یا حاشیههای تهران به تدریس مشغولاند.
ستایشگر: درادامه صحبتهای آقای ریاحی باید بگویم من از دوره چهاردهم تا هفدهم بهعنوان سرپرست گروه و نوازنده درجشنواره موسیقی فجر شرکت کردهام و از دوره 27 به تناوب مسئولیتهای مختلفی در جشنواره داشته ام. طبق صحبتهای آقای ریاحی مشکل اصلی جشنواره موسیقی فجر نگاه دولتی است، دولت باید برونسپاری کند و مسئولیت اجرای جشنواره به بخش خصوصی واگذار شود تا هنرمندان ما با مشکلات کمتری دست و پنجه نرمکنند. نکته دیگر تداوم اهداف و برنامههای جشنواره است؛ بهعنوان مثال جایزه باربد، جایزه موسیقی و رسانه، جایزه ترانه و حتی میتوان جوایز دیگری را هم به جشنواره اضافه کرد و براین نظرم جشنواره موسیقی فجر جایزه محور برگزار شود، به این دلیل که در جامعه موسیقی تصور دیگری از جشنواره وجود دارد، یعنی تعدادی گروه دعوت میشوند و اجرای برنامه دارند و درآخر مبلغی دریافت میکنند و میروند واین خلاصه برنامههای یک جشنواره است؛ این درحالی است که هنرمند یا گروهی که در جشنواره شرکت و اجرا دارد باید جشنواره را ازآن خود و مهم بداند و برای حضور در این جشنواره بزرگ ملی ایران، انگیزه و اشتیاق دیده شود. بهعنوان پیشنهاد، بخش پایان نامهها یا آهنگسازهای جوان یعنی آهنگسازانی که برای اولین بار اثری تولید کردهاند در جدول جشنواره گنجانده شود. نکته بعدی همانطور که آقای ریاحی اشاره کردند بعد از پایان جشنواره جوانان مستعد را به حال خود رها نکنیم و حمایتهای لازم انجام بگیرد، این نگاه میتواند تأثیر بسزایی در حضور گروههای شرکت کننده داشته باشد. بهعنوان مثال جشنواره فیلم فجر یک جشنواره دولتی است اما اکثر سلیقهها دراین جشنواره شرکت میکنند مانند استادان بهرام بیضایی، اصغر فرهادی و بهمن فرمان آرا، این بزرگان آثارشان را درجشنواره فیلم فجرشرکت میدهند تا دیده شود و بعد از دریافت جایزه قطعاً اکران خوبی هم خواهند داشت و از آثارشان استقبال بیشتری میشود اما متأسفانه برخی از موزیسینهای بزرگ ما به نوعی از حضور درجشنواره کنارهگیری کردهاند. براین اساس نیاز است گروههای شرکت کننده در جشنواره موسیقی فجر ترغیب و تشویق شوند و نسبت به گروههایی که شرکت نمیکنند، امتیاز متفاوتی داشته باشند، بدین معنا که اگر گروهی در جشنواره مقام نخست را بهدست آورد این اطمینان خاطر وجود دارد که در طول سال امکانات خوبی دراختیار او قرار میگیرد، مانند فعالیت درکانون استعدادهای جوان. یا بهطور مثال اگرگروهی رپرتوارجدید سفارش بگیرد واین کار موفق به دریافت جایزه شد، سه شب در تالار وحدت اجرای رایگان داشته باشد، یا برای شرکت در جشنوارههای بینالمللی حمایت و همکاری لازم انجام شود.
بار دیگر تأکید میکنم خصوصیسازی جشنواره، نگاه نظارتی دولت وهمچنین تداوم برنامههای آن در انسجام و پایداری جشنواره بسیار حائز اهمیت است و نباید این تصور و سیاست وجود داشته باشد که با تغییر رئیس و دبیرجشنواره در زیربنای آن هم تغییراتی شکل بگیرد بلکه میتوان با نگاه کارشناسی تر، ایرادات آن را اصلاح کرد.من به شخصه بهطور کلی با موضوع حذف کردن مخالف هستم و تأکیدم افزودن برنامههای بیشتر به جشنواره است حال اگر ساختار آن دچار مسأله است با یک خرد جمعی میتوان آن را اصلاح کرد.
در یک دوره بخش «استعدادهای درخشان» و «نسلی دیگر» در جدول جشنواره قرار داشت و دبیری آن را برعهده داشتید آیا امکان بازگشت این بخشها هم وجود دارد؟
ستایشگر: این بخش ازتفکرات آقای ریاحی بود و لازم به ذکر است موزیسینهای نسل سوم و چهارم موسیقی ایران که امروز بهصورت حرفهای فعالیت میکنند و شناخته شده هستند از بخش «نسلی دیگر» برخاستهاند و علت موفقیت این بخش یا استعدادهای درخشان تداوم آن بود و 4 دوره این بخش را برگزار کردیم و البته آزمون و خطاهای بسیاری هم وجود داشت. نکته دیگر اینکه در دوره بیست و هشتم جشنواره موسیقی فجر(سال 91) به پیشنهاد آقای ریاحی کانونی ایجاد شد با عنوان «کانون برگزیدگان فجر» که دبیری آن را برعهده داشتم و گروههای برگزیده در این کانون اجرای کنسرت داشتند یا برای آنها آلبوم منتشر میکردیم اما بهدلیل کمبود بودجه این کانون تعطیل شد، درحالی که اگر این بخش همچنان پا برجا بود امروزبه بنیادی تبدیل میشد که دغدغه آقای ریاحی است.
به سؤال قبل برگردیم، جشنواره موسیقی فجر در این سه دهه چه نقاط قوت و مثبتی داشته و چه بخشهایی از آن به بررسی اصولی تری نیاز دارد؟
جعفریان: از نگاه من کارکرد نخست جشنوارهها، تشویق جامعه هنری و ایجاد انگیزه و شور زندگی است و طبیعتاً برای ایجاد این انگیزه چرخههای متفاوتی در نظرگرفته شده است که یکی از آنها برگزاری جشنوارههای هنری مانند موسیقی است اما همانطور که اشاره شد اثر بخشی این جشنوارهها ملزم به تداوم سیاستهای یک جشنواره است که بخشی از این اهداف میبایست طی سال شکل بگیرد وخود جشنواره تنها ایجاد یک نقطه انگیزشی برای فعالان حوزه موسیقی بوده است. در سیوپنج دوره گذشته، جشنواره موسیقی فجر، چندین دوره درخشان را گذرانده و ایدههایی درآن مطرح شده که موجب شد آهنگسازان نسل جوان، فرصت بهتری برای دیده شدن داشته باشند و درکنار آن آثار بسیار شاخصی هم تولید شد، بنابراین اگر جشنواره موسیقی فجر بدرستی درجایگاه خود قرار بگیرد و معرفی شود میتواند یک جریان زاینده هنری باشد. بنابراین باید نقاط قوت دورههای قبل دیده و نقاط ضعف آن هم در طول سال کارشناسی شود تا این جشنواره بتواند هرسال مبدأ یک حرکت درست و اصولی برای موسیقی و هنرمندان ما باشد. درخصوص بخش بینالملل نیز باید بگویم برگزاری جشنواره و دعوت از هنرمندان خارجی یک دریچه تبادل است و نباید تنها یک وارد کننده صرف بود و همانطور که آقای ستایشگر اشاره کردند در حوزه فیلم این اتفاق افتاده است و توفیق فیلمها در جشنواره فجر برحوزه اقتصادی این جشنواره تأثیر به سزایی داشته است اما در جشنواره موسیقی این نگاه وجود ندارد و حتی در جشنوارههای پایهایتر هم اینگونه عمل نمیشود، بهطورمثال برگزاری جشنواره موسیقی جوان که مانند یک کنکور سراسری با دقت و نظر مهمترین استادان موسیقی ایران اجرا میشود. اما با پایان یافتن این جشنواره آینده این استعدادها چه خواهد شد؟ منظورم این است که جشنواره موسیقی فجر نباید به خودی خود یک جشنواره 5- 4 روزه دیده شود بلکه باید مبدأ اثرگذاری باشد.اما سؤال این است آیا جشنواره موسیقی فجر با ارکان آموزشی کشور مانند دانشگاههای هنر ارتباط دارد؟ البته پرداختن به این موضوع به سیاستهای کلی و بالا دستی بر میگردد و در حوزه اختیار یک جشنواره نیست. نهادهای سیاستگذار باید نگاه حمایتی به جوانها داشته باشند چرا که اگر این استعدادها دیده نشوند درواقع اتلاف انرژی و زمان بوده و طبعاً بیانگیزگی و بیعلاقگی و رها کردن آن حوزه را در پی خواهد داشت. با این تفاسیر باید بگویم جشنواره از نگاه من فراتر از یک جشن چند روزه است و باید محلی برای پوشش گروههای مختلف موسیقی باشد.
جشنواره موسیقی فجر نزدیک به 4 دهه از برگزاری آن میگذرد و هرسال حرف تازهای برای گفتن داشته است.
جعفریان: در دورهای که بخش استعدادهای جوان یا پایان نامههای دانشجویان موسیقی به جشنواره افزوده شد آثاربسیار شایانی به دبیرخانه جشنواره رسید بنابراین میتوان گفت اتفاقات خوبی صورت گرفته است.
نکته دیگر اینکه در بسیاری از جشنوارههای موسیقی بینالمللی وقتی یک جایزه جهانی به اثری تعلق میگیرد این امکان را به آهنگساز میدهد که اثرش با ارکسترهای معتبر، اجرای زنده شود و این نگاه تشویقی ایجاد یک انگیزه جمعی است البته نه فقط برای آهنگسازاثر بلکه برای بیش از 2000 دانشجویی که در این رشته تحصیل میکنند. بنابراین جشنواره های موسیقی فجر در دورهها و در بخشهایی مانند استعدادهای جوان اتفاق تازهای را رقم زده است. نکته بعدی این است که نگاه سیاستگذاران فرهنگی به جشنواره فیلم متفاوت با جشنواره موسیقی است، همانطور که تعاریف اقتصادی آن هم متفاوت با موسیقی بوده و اسپانسرهای بسیار بزرگی هم حامی آن هستند و ناگفته نماند بودجه بسیار خوبی هم برای آن در نظر گرفته شده است. اما نگاه به موسیقی متفاوت است و اختلاف نظروسلیقههای بسیاری وجود دارد اما در سینما اینگونه نیست و طبیعتاً گستره فعالیتهای آن بیشتر است. اما در موسیقی این نگاهها نقطه ضعف آن بوده و این موضوع در حوزه شورای سیاستگذاری جشنواره قرار نمیگیرد و برنامهریزی و کارشناسی در خصوص آن به حوزهای بالادستی برمیگردد و نیاز است مسئولان امر و افرادی که مسئولیتهایی در حوزههای تصمیم سازبرعهده دارند جاده را هموار کنند تا جشنوارههایی مانند موسیقی فجر چندین برابر دیده شود و فعالیت کند تا حوزههای عرضه موسیقی و درادامه عرضه تجاری موسیقی ارزشمند و فراگیرتر شود. دراین سالها و در حوزه موسیقیهای غیرتجاری، موسیقیهای بسیار خوبی ساخته شده اما بهدلیل نبود زیرساختهای تجاری بسیاری ازاین کارها دیده و شنیده نشد و این بخشی ازکارکرد جشنواره است و دلیل بازگرداندن جایزه باربد هم برهمین اساس بوده تا بخش بزرگی از موسیقی که جریان جدی موسیقی است و نسبت به موسیقی پاپ درجامعه مخاطب کمتری دارد به توازن درستی دست یابد. درواقع وظایف جشنوارهها تلاش در جهت ارتقای استاندارها در سطح جامعه است.
چراغعلی: متأسفانه مرزبندی بین ژانرهای موسیقی از بین رفته و این موضوع دردنیا هم دیده میشود. بهعنوان مثال در کشور ما گونهای از موسیقی با عنوان تلفیقی باب شده که تعریف درستی ازآن نیست.درواقع این مرزبندیها موجب شد در شاخهبندی موسیقیهایی که به بخش رقابتی امسال ارسال شد دچار مشکلاتی شویم چرا که بهطور واضح مشخص نبود موسیقی تلفیقی مدرن است یا کلاسیک معاصر یا پاپ. بنابراین لازم است بعد از جشنواره نسبت به این مسأله کارشناسی درست وجدی تری صورت بگیرد و مرزبندیها مشخصتر شوند تا تعاریف درستی از آن داشته باشیم.
اما این مرزبندیها باید طی سال و از سوی دفترموسیقی انجام بگیرد و وظیفه یک جشنواره نیست.
چراغعلی: بله. قطعاً این کارشناسی و مرزبندی باید توسط نهادهایی چون دفترموسیقی انجام شود. امسال دربخش رقابتی آثاری بهدست ما رسید که طبق فراخوان دستهبندی و ژانربندی شده بود اما در برداشت خود آن هنرمند هم مشکل وجود داشت چرا که موسیقی که بهعنوان مثال کلاسیک معاصر معرفی شده بیشتر شبیه یک اثر پاپ بود.نکته دیگرکه بهنظرم باید نسبت به آن نگاه جدیتر وجود داشته باشد ارائه موسیقی تجاری و غیر تجاری است، بهعنوان مثال دربخش رقابتی که به آثار تولید شده دوسال گذشته اختصاص داشت، گرایش بیشتر هنرمندان موسیقی، تولید موسیقی جدی بوده با وجود آنکه میدانستند مخاطب شان درجامعه محدودتر است اما هدف ثبت کارهایشان بهصورت یک آلبوم موسیقی است. اما در بخش تجاری مانند موسیقی پاپ گرایش هنرمندان به سمت تک آهنگ رفته که قطعاً اثرگذاری آن کوتاه است و درنهایت با چند اجرای کنسرت شنیده میشود. این دوستان آرام آرام تولید آلبوم را کنار گذاشتهاند و آنچه امروز میبینیم تغییر مدیا از تولید آلبوم به تک آهنگ است و این امر موجب شد تعداد آلبومها در بخش تجاری بسیار اندک باشد. ناگفته نماند با توجه به اینکه مدیایی برای پخش موسیقی وجود ندارد و شبکههای تلویزیونی تنها به پخش آثار مناسبتی و تقویمی میپردازند این امر موجب شد هنرمندان به فضای مجازی روی آورند.
و همانطور که پیشتر اشاره کردم رویکرد اکثریت هنرمندان بخش تجاری موسیقی(پاپ) انتشار تک آهنگ در فضای مجازی است اما این بخش در فراخوان جشنواره دیده نشده بنابراین بسیاری ازآثار خوب این بخش طی دوسال گذشته یا بهصورت تک آهنگ منتشرشد یا بهصورت موسیقی فیلم و سینما به گوش میرسد که عمدتاً مردم با این آثار آشنایی بیشتری دارند. امسال دربخش موسیقی پاپ و تلفیقی درمجموع 18 آلبوم ارسال شده، این درحالی است که 15 هزار خواننده پاپ در کشور ما فعالیت میکنند و ترک مستقل منتشر کردهاند.اما در بخش موسیقی دستگاهی و نواحی این تعداد در حجم بسیار بالایی بوده؛ شاید این عدم استقبال بهدلیل نبود قانون کپی رایت در ایران باشد یا اینکه تولید آلبوم برای موسیقی تجاری، کارکردی نداشته و به همین سبب رغبتی هم دیده نمیشود. اما امیدوارم این موضوع در جشنواره سال آینده جدیتر نگاه شود.
با توجه به ارزیابی آثار ارسال شده در بخش موسیقی پاپ آیا این امکان وجود داشت بخش دیگری چون «تک آهنگ» به فراخوان جشنواره افزوده شود؟
چراغعلی: میتوانست این کار انجام بگیرد اما زمان برای فراخوان و بررسی حجم بسیار بالای این تعداد تک آهنگ بسیار کم بود و البته راهکار آن این است که این آثار در طول سال بررسی و امتیاز دهی شود و دریک دبیرخانه به ثبت برسد و بعد از به حد نصاب رسیدن آن، درپایان سال به جشنواره معرفی شوند. البته بعد از پایان جشنواره در خصوص این موضوع بررسیهایی صورت خواهد گرفت.
آقای ریاحی با توجه به شرایط متفاوت این دوره از جشنواره، آیا تمامی سیاستگذاریها و برنامهریزیها بر اساس آیین نامه انجام گرفته است؟
ریاحی: بله. قطعاً برنامهریزیهای جشنواره طبق آیین نامه انجام می گیرد حتی اگر شرایط متفاوت باشد.
یکی از مفاد و اهداف آیین نامه جشنواره موسیقی فجر«اعتلای هنر موسیقی و ارتقای سلیقه و فرهنگ شنیداری مخاطبان» است، چه میزان این موضوع مورد توجه برگزارکنندگان جشنواره بوده؟ ارتقای فرهنگ شنیداری مردم وظیفه جشنواره است یا دفترموسیقی؟ آیا در همین مدت زمان کوتاه کمتر از 10 روز میتوان این سطح سلیقه را ارتقا داد؟
ریاحی: اگرچه توجه به اعتلای سطح فرهنگ شنیداری مخاطب جزو وظایف جشنواره نبوده اما از نگاه من برگزاری جشنوارهها دررسیدن به این موضوع مهم میتواند نقش مهمی ایفا کند. بهعنوان مثال تربیت نسل جوان موسیقی ایران و آثاری که تولید و در جشنواره اجرا میشود و به گوش مردم میرسد میتواند در شکلگیری این اتفاق بزرگ تأثیر بسزایی داشته باشد. من نیز در این سالها تلاش کردم آثاری در جدول جشنواره قراربگیرد که با ذائقه درست شنیداری مردم نزدیکتر باشد البته لازم به ذکر است مخاطبان جشنواره موسیقی فجر به دو بخش تقسیم میشوند. مردم عادی که نگاه جشنوارهای دارند و افرادی که بهصورت حرفهای موسیقی را دنبال میکنند و قطعاً هدف شان تنها شنیدن یک اثر نیست.
جعفریان: اعتلای سلیقه موسیقایی جامعه یک عبارت کلی است وحتی درعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نبوده و یک بحث کلان فرهنگی است که نیازاست نهادهای بسیاری در رسیدن به این موضوع همکاری داشته باشند؛ ازشورای عالی انقلاب فرهنگی تا سیستم آموزش عالی و همچنین سیستم رسانهای وزارتخانهها و نهادهای دولتی و غیردولتی باید در رسیدن به ارتقای سطح موسیقی درجامعه تلاش وهمکاری داشته باشند. نکته دیگر اینکه بخش بزرگی از سلیقه عامه مردم در فضای مجازی بهدست میآید اما با این تفاسیر به اعتقاد من، جشنوارهها با نگاه متفاوت خود که در هر دوره تعریف خاصی دارد به سهم خودشان میتوانند بخشی از این اعتلا را بر عهده بگیرند اما اینکه بهدنبال منجی از جنس جشنواره موسیقی باشیم در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. وظیفه برگزارکنندگان جشنواره، عرضه اجراهایی با متر و معیار مشخص است تا بتوانند در حوزه آموزشی یا مخاطب عام سلیقه جامعه را ارتقا بدهند حتی باید یک قدم بالاتر ازسطح سلیقه عامه مردم قراربگیرد؛ به این دلیل که ذات عملکرد جشنوارهها فرهنگسازی است نه مصرف کننده خروجی یک جامعه، بنابراین امسال درحوزه اجراهای عمومی و خارجی تلاش شده به سلیقه شنیداری جامعه نزدیکتر شویم تا آن مخاطب عام جامعه هم از یک جشنواره الگو و الهام بگیرد و بهتر است بگویم جشنواره رکنی از همه ارکانی است که میتواند فرهنگگذار باشد و هرگز نمیتواند به تنهایی قابلیت ارتقای سلیقه عامه را برعهده بگیرد.
چراغعلی: قطعاً در مدت 10 روز نمیتوان درسطح سلیقه شنیداری مردم اثر گذاربود اما میتوان الگوی مناسبی ارائه کرد. نکته دیگر اینکه نگاه دو گانه به موسیقی است، بدین معنا که موسیقی نه درآموزش و پرورش جایگاه ارزشمندی دارد و نه در رسانه ملی مورد توجه است. وقتی سازی در تلویزیون به نمایش درنمی آید چگونه میتوان انتظار داشت مردم با موسیقیهای ارزشمند و سنتی آشنایی بیشتری داشته باشند! باید بگویم نسل امروز موسیقی همان آثاری را گوش میدهند که دانشجوی 23-22 ساله بهدنبال آن است، ادبیات کودکان و نوجوانان امروز ما براساس شنیدن ترانههای مختلف که گاه محتوایی ندارد، بسیار تغییرکرده است.شما بگویید آیا گویش نسل جوان و نوجوان امروز با گذشته یکی است؟ قطعاً پاسخ منفی است؛ دراین سالها در حوزه موسیقی کار جدی انجام نگرفته است و هر آنچه دیده و شنیده میشود تلاشی است که نسل امروز خودجوش برعهده گرفتهاند.
مردم ما به استانداردی که تعریف یک آلبوم است توجهی ندارد و روی به کارهایی آوردهاند که مورد علاقهشان بوده. چرا باید بهترین موسیقی دستگاهی ما مخاطب 1000 نفری داشته باشد؟ واقعیت موسیقی ما آن چیزی است که در خیابان و از عامه مردم به گوش میرسد. البته سیاستگذاران فرهنگی میتوانند در جهت دادن به این مسیر نقش مهمی داشته باشند اما این اتفاق در 10 روز شکل نمیگیرد بلکه شاید طی 10 سال آرام آرام به این هدف دست یابیم. جای تأسف است که بگویم در زمینه فرهنگ کم کاری بسیاری شده و در موسیقی این موضوع بیشتر دیده میشود. چرا که اختلاف نظرها بر موسیقی سایه افکنده و این اتفاقات باعث شده به همین حداقلها هم راضی باشیم و با خود بگوییم موسیقی زنده است.
به استانداردهای کیفی گونههای موسیقی اشاره کردید که در آیین نامه جشنواره موسیقی فجر هم به آن تأکید شده، در بخش موسیقی پاپ و تولیدات آن، این معیار استانداردهای کیفی چگونه ارزیابی میشود؟
چراغعلی: همانطور که پیشتر اشاره کردم در بخش موسیقی پاپ آلبومهای کمی بهدست ما رسید، بخشی که خود به ژانرهای متفاوتی چون متال، راک، هوی متال و... تقسیمبندی میشود اما در جشنواره تعریف نشده است. یکی از ویژگیهای موسیقی پاپ این است که تجربههای جدید خود را برای مردم به نمایش میگذارد. بنابراین نمیتوان استاندارد خاصی برای آن تعریف کرد. البته جشنواره تعیین کننده این استانداردها نیست بلکه باید مکانی برای اجراهای مختلف موسیقی باشد.ازسالهای گذشته به انتخاب گروههای اجرایی دربخش موسیقی پاپ نگاه گیشهای بوده یعنی دراین بخش، بلیت بیشتری به فروش میرسد و این نگاه تا به امروز هم وجود دارد و با هر رقمی این کار انجام میگیرد. اینها مسائلی است که باید کارشناسی شود. البته امسال نگاه ویژه و متفاوتی انجام گرفته و آن دعوت از گروههای دانشگاهی و هنرستانی است، گروههایی که اغلب به دعوت از داوران دانشگاه که خود از مدرسان مراکز آموزشی بودند، انتخاب شدهاند و این موضوع میتواند انگیزه خوبی برای سالهای بعد باشد.اما دربخش موسیقی پاپ نگاه دیگری وجود دارد چراکه انتظار مردم در بخش موسیقی پاپ چیز دیگری است و علاقهمندیشان شنیدن آثاری است که در طول سال پخش شده و مورد توجه شان است. نکته مهم که طی این سالها تغییرات آن به وضوح دیده میشود روند نزولی موسیقی پاپ است؛ شروع موسیقی پاپ بعد از انقلاب حدوداً از سال 76 و با حمایت مرکز موسیقی تلویزیون آغاز شد و ابتدا حمایت از کسانی بود که مشابه خوانی میکردند و ترانهها و موسیقیها به گوش مردم میرسید که اگر چه شبیهسازی بود اما قابل دفاع بودند اما بعدها که ممیزیها برداشته شد مردم به شنیدن هر اثری که براحتی قابل دسترس بود، گرایش پیدا کردند و خروجی آن موسیقیهایی است که امروز نه محتوای ترانه دارد و نه ملودی.
بهعنوان دبیر این دوره از جشنواره انتخاب گروههای موسیقی چگونه ارزیابی شده است؟
ریاحی: به شخصه به نوآوری توجه بسیاری دارم و تلاشم این بود گروههایی انتخاب شوند که به لحاظ شعر، موسیقی، تنظیم و...حرف تازهای برای گفتن داشته باشند و البته این نوآوری دربخشهای دیگرهم مانند موسیقی اقوام یا کلاسیک ایرانی دیده شده است، چرا که شنوندگان امروز موسیقی ما بهدلیل دسترسی آسان به فضاهای مجازی و پیشرفت تکنولوژی ازشنیدن هر نوع موسیقی اشباع شدهاند بنابراین باید آثاری متفاوت با کارهایی که طی سال شنیده میشود به جدول جشنواره معرفی گردد. اما نکته دیگر شنیدن صدای بانوان است، بخشی که صدای فرهنگ ایران بوده و رنگ مهمی در موسیقی ما دارد اما تقریباً خاموش شده است.
یعنی بخش بانوان هم در جشنواره اجرا خواهند داشت؟
ریاحی: خیر. بهدلیل شرایط برگزاری متفاوت و اجرای آنلاین امسال گروهی از موسیقی بانوان دعوت و انتخاب نشده است.
در دورههای قبل که دبیری جشنواره را برعهده داشتید، عنوان «بینالملل» در جشنواره وجود داشت اما بعدها این عنوان حذف شد آیا همچنان قابل بازگشت نخواهد بود؟
ریاحی: خیر. من بر این نظرم عنوان بینالملل افزوده شود و آن را جشنواره بینالمللی موسیقی فجر بخوانیم و قطعاً این موضوع در شورای سیاستگذاری هم مطرح خواهد شد.
با توجه به شرایط کرونا و کمبود بودجه آیا اجرایی شدن بخش بینالملل ضرورت دارد؟این درحالی است که جشنواره تئاتر فجر امسال به صورت ملی برگزار میشود!
جعفریان: باید بگویم معیار و ملاک ما چگونگی برگزاری سایر جشنواره های فجر نیست.سال قبل با وجود اتفاقات و حواشی که در آبان ماه و بعد از آن بهوجود آمد بخش بینالملل جشنواره را بسختی برگزار کردیم و 8 گروه موسیقی به ایران دعوت شدند. البته باید بگویم درموسیقی بینالملل و در بخش اقتصادی آن تعاملاتی وجود دارد که احتمالاً درتئاتردیده نشده است.
بهطورمثال امسال و درشرایط کرونا که اغلب برنامههای فرهنگی و هنری دنیا متوقف شده بودند، توانستیم قراردادهای مهمی درجهت تعامل با چندین جشنواره خارجی به امضا برسانیم، تا بواسطه این قراردادها بتوانیم هنرمندانی به مجموعه بخش بینالملل دعوت کنیم تا بعد از آنکه شرایط کرونا از بین رفت و دنیا به روال عادی خود رسید استعدادهای درخشان موسیقی ایران به آن جشنوارهها معرفی شوند این معادلات به سبب جشنواره اتفاق افتاده است و امیدوارم سالهای بعد و دورههای بعد نیز از این امکان که با تلاش بسیار انجام گرفته، بدرستی بهره برده شود.نکته دیگراین بود که امسال با دو معضل بزرگ در جشنواره روبهرو بودیم نخست افزایش دو برابری قیمت ارز نسبت به سال قبل و دیگر اینکه بودجه جشنواره هم نسبت به سال قبل بسیار کاهش پیدا کرد.
اما سهم بزرگی ازبودجه بخش بینالملل حتی بیش از سهمی که دولت تقبل کرده از منابع دیگر تأمین شده و فشاری به بودجه وارد نشده است.
در ادامه درباره احتمال حذف بخش بینالملل باید بگویم این اتفاق یک حرکت دلخواه نبوده و همانطور که آقای ستایشگر اشاره داشت اصولاً خسارت حذف کردنها بیش ازاین است واین لطمه شامل دورههای بعد هم خواهد بود، اما شرایط این دوره و نگرانی از تردد و سلامت هنرمندان موجب شد جشنواره را محدودتر برگزار کنیم وتمرکز جشنواره بر خلاقیت فردی است یعنی از کمیت و تعداد کسر شده و به کیفیت افزوده شده است واز هنرمندانی دعوت به عمل آمده که سولیستهای درجه یک هستند و در امتداد این سیاست از دوئتهای خوبی هم انتخاب شده است و بخش بسیار بزرگی از این بودجه با تفاهم با بخش های بیرونی تأمین شده است.
امسال چه کشورهایی در جشنواره حضور و اجرا دارند؟
جعفریان: با نگاه و به پیشنهاد آقای ریاحی بهعنوان دبیر جشنواره، انتخاب نخست دربخش بینالملل، نگاه منطقهای به ایران فرهنگی بود یعنی آنچه در حوزه موسیقی ایران فرهنگی تبیین شده است از شرق تا آسیای میانه و... و البته اقدامات خوبی هم انجام گرفت اما متأسفانه به دلایل مختلف اجراهای منطقهای با مشکلاتی روبهرو شد به عنوان مثال ازهنرمندان از بکستان و آذربایجان دعوت شده بود اما بهدلیل ابتلا به کرونا از شرکت در جشنواره انصراف دادند. یک گروه بسیار شاخص هم از هند دعوت شده بود و با شورای فرهنگی هند نیز هماهنگیهایی انجام گرفت و تمامی هزینههای آن تأمین گردید اما بهدلیل ناهماهنگیها و تعلل و عدم همکاری برخی نهادها متأسفانه حضوراین گروه را از دست دادیم. دراین دوره از جشنواره موسیقی فجر شش گروه در بخش بینالمللی دعوت شده است که همه این هنرمندان افرادی شناخته شده و شناسنامه دار هستند و کارهای بسیار شاخصی اجرا کردهاند درواقع تلاش ما این بوده در کنار تنوع فرم و سبک، محدودیتهایی که در همنشینی هنرمندان وجود دارد رعایت شود و به همین سبب انتخاب ما گروههای کوچک و سولیستها بود.
آقای ریاحی با توجه به مسائلی که در بخش بینالملل مطرح گردید، تم جشنواره (موسیقی مشرق زمین) در خصوص چه گروههایی اجرا خواهد شد؟
ریاحی: همانطور که ابتدای صحبتهای خود اشاره داشتم تأکید من ایجاد تبادل فرهنگی بین ایران و کشورهای همسایه بود چرا که از اشتراکات فرهنگی بسیاری برخوردار هستیم و در کنار آن با ایجاد این ارتباطات و تعاملات با استعدادهای موسیقی کشورهای مختلف آشنا شویم و بالعکس آنها نیز با جوانان مستعد نوازنده و آهنگساز ایران آشنایی بیشتری پیدا کنند. چرا که جوانهای ما از موسیقی ملی خود فاصله گرفتهاند و اصرار من این بود در دنیای بیبند و بار موسیقی، نسل جوان تشویق شوند و کارهایی با شناسنامه ایرانی تولید و عرضه کنند. اما همانطور که گفته شد بهدلیل بیماری کرونا این اتفاق انجام نگرفت و بهدلیل زمان بر بودن مسیر اداری دعوت از کشورهای دیگر، امکان جایگزینی را هم از دست دادیم اما تلاش ما این است نگاه به موسیقی شرقی در گروههای ایرانی دیده شود و برنامهریزیهایی هم انجام گرفته است.
آقای ستایشگر در انتخاب گروههای ایرانی چه تدابیری صورت گرفته؟ آیا براساس تم موسیقی شرقی اجراهایی خواهد بود؟ اگر امکانش هست درباره تعداد اجراها و سالنهای اجرا هم توضیح دهید؟
ستایشگر: با توجه به فراخوان این دوره از جشنواره، بخش عمدهای از شرکت کنندهها، گروههای موسیقی در بخش نواحی و دستگاهی هستند.بخش دیگر این برنامه بازسازی آثار قدما است که در دوبخش با کلام و بیکلام اجرا میشود. همچنین بخشی هم به اجرای خوانندگان پیشکسوت اختصاص دارد و در کنار آن چند اجرای ارکسترال خواهیم داشت که قطعات ایرانی و کلاسیک اجرا خواهند کرد.
در بخش موسیقی پاپ چه برنامهریزیهایی انجام گرفته واز چه گروههایی دعوت شده است؟ آیا دراین بخش قطعات تازه یا تفکرات و ایدههای نو اجرا خواهد شد؟ چرا بخش گیشهای تنها در بخش پاپ جشنواره دیده میشود؟
چراغعلی: از گذشته جشنواره تا به امروز نگاه متفاوتی به بخش موسیقی پاپ وجود داشته و انتخاب این گروهها کمک به بار مالی جشنواره است چرا که این ژانر موسیقی طرفداران بسیاری دارد و بالطبع از استقبال خوبی هم برخوردار بوده است. اما در خصوص گروههای حاضردرجدول جشنواره سی و ششم باید بگویم در بخش موسیقی پاپ به طور قطع انتخابها انجام نگرفته و قراردادها بسته نشده است. اما اجرای این گروهها همان برنامههای است که طی سال برگزار کردهاند چرا که شرایط امسال متفاوتتر از سالهای قبل جشنواره بوده و بهدلیل کرونا، کنسرتی بهصورت زنده برگزار نشد و تنها تعداد بسیار اندکی از هنرمندان موسیقی پاپ اجراهایی دربخش آنلاین داشتهاند. بنابراین قرار است از گروههایی دعوت بهعمل آید که تقریباً آماده اجرا هستند و کم و بیش تمرینهای داشتهاند. درجدول امسال سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر که با 30 اجرا و چند اجرای پاپ برنامهریزی شده است. البته تا زمان برگزاری جشنواره شرایط تهران قابل پیشبینی نیست و همانطور که آقای ستایشگر اشاره داشتند چند پلان درنظر گرفته شده و اگر شرایط مساعد نبود تمامی اجراها بهصورت آنلاین پخش خواهد شد.
در بخش موسیقی نواحی چطور؟
ریاحی: در بخش موسیقی نواحی هم استقبال خوبی از جشنواره صورت گرفته اما تأکید ما نسل جوان موسیقی نواحی بود که درکنار پیشکسوتان این حوزه اجرای برنامه داشته باشند.
در بخش جایزه باربد ارزیابی به چه صورت است؟
چراغعلی: درجشنواره امسال هیأت انتخاب وهیات داوران بهصورت ادغام شده همکاری دارند و البته ازحضور آقای اسفندقه هم که در زمینه شعر فعالیت میکنند بهره خواهیم برد و به بخش هیأت داوران دعوت شدهاند ودرحوزه موسیقی با کلام همکاری دارند.
بهعنوان سؤال آخر؛ با گذشت سی و پنج دوره از جشنواره موسیقی فجر، چشم انداز و اعتبار این جشنواره در منطقه یا فرا منطقه چگونه است آیا این جشنواره تا به امروز توانسته بخوبی دیده شود؟
ریاحی: بهنظر من بسیار موفق عمل کردهایم بخصوص در بخش موسیقی نواحی که مشکلات بسیاری وجود دارد اما خوشبختانه امسال 50 نفر متقاضی شرکت در جشنواره بودند. من براین باورم اگر جشنواره زیرنظر بخش خصوصی اداره شود قطعاً موفق خواهد بود مسأله دیگر بودجه آن است که نیاز است نگاه حمایتیتر وجود داشته باشد اگر این مسائل مرتفع شود قطعاً در سالهای آینده شاهد جشنواره بهتری خواهیم بود.
جعفریان: از دورههای قبل تا به امروز هنرمندان شاخصی مانند ظافر یوسف، انور براهم و... به جشنواره دعوت شدهاند و این موضوع موجب شد جشنواره موسیقی فجر بیشتر دیده و مطرح شود و در کنار آن همکاریهای خوبی هم صورت گرفته است اما فراموش نکنیم جریانسازی از سوی جشنواره ملزم به امتداد یک حرکت است و تداوم این کارنیازمند سیاستهای بلند مدت است ودرکنار آن تأمین بودجه است.
خبرنگار
به آغاز سیوششمین جشنواره موسیقی فجر کمتر از 4 هفته باقی است و سرانجام با اما و اگرهای بسیار و دلنگرانی از نامشخص بودن نحوه برگزاری جشنواره، پرونده این دوره از جشنواره موسیقی فجر در مسیر اجرا قرار گرفت. هنرمندان موسیقی کشورمان بعد از ماهها سکوت و سکون از تاریخ ۲۸ بهمن تا ۳ اسفند، باردیگر بر صحنه موسیقی حاضر میشوند و سالنهای شهر را با نغمههای موسیقی طنینانداز خواهند کرد. اما این دوره از جشنواره موسیقی فجر متفاوت از سیوپنج دوره گذشته برگزار خواهد شد و تجربهای با عنوان «اجرای آنلاین» فرصتی شد تا این جشنواره در گستره وسیعتری دیده و شنیده شود و در کنار آن افزوده شدن بخش رقابتی یا همان «جایزه باربد» شور و حال دیگری به جشنواره خواهد بخشید. حسن ریاحی (آهنگساز) دبیر سیوششمین جشنواره موسیقی فجر، محمدرضا چراغعلی(آهنگساز و تنظیم کننده) و امیرعباس ستایشگر(آهنگساز و نوازنده) اعضای هیأت انتخاب و اردوان جعفریان(ناشر، تهیهکننده و پژوهشگر موسیقی) مدیر بخش بینالملل این دوره از جشنواره، در میزگرد «ایران» از شرایط برگزاری سیوششمین جشنواره موسیقی فجر در بخشهای مختلف و تجربههای خود از دورههای گذشته و پیشنهاد در جهت ارتقا و اعتلای جشنواره سخن گفتهاند که در ادامه میخوانید:
بعد از 35 سال، این دوره از جشنواره موسیقی فجر شرایط متفاوتی را تجربه خواهد کرد، در واقع ویروس کرونا موجب شد تمامی جشنوارههای ایران به طرح و ایدههای جدیدی دست یابند، با توجه به وضعیت اکنون جامعه، چه برنامهریزی و سیاستگذاریهایی برای سیوششمین جشنواره موسیقی فجر انجام گرفته، آیا از جشنوارههای بزرگ بینالمللی دنیا که در حال برگزاری است، الگوبرداری شده است؟
حسن ریاحی: همانطور که اشاره کردید بهدلیل شیوع بیماری کرونا، جشنواره امسال موسیقی فجر متفاوت از سالهای قبل برگزار خواهد شد و بههمین منظور طی جلسات بسیاری که با حضور آقای حسینی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقای الهیاری مدیرکل دفترموسیقی (و رئیس جشنواره موسیقی فجر)، شورای سیاستگذاری و هیأت انتخاب جشنواره برگزار شد، درخصوص اجرایی شدن این دوره از جشنواره برنامهها و سناریوهای متفاوتی طراحی گردید، در واقع دستخوش تغییراتی خواهیم بود. نخست اینکه اگر طبق اعلام ستاد ملی مقابله با کرونا وضعیت تهران آبی یا زرد اعلام شود، بخشی از اجراهای جشنواره بهصورت حضوری خواهد بود و این آمادگی وجود دارد. اما اگر شرایط به گونهای دیگر باشد و وضعیت نارنجی یا قرمز اعلام شد تمامی اجراها بهصورت آنلاین برگزار میشود. اما بهطور کلی خروجی این جلسات و برنامهریزیها ابتدا ایجاد فضایی برای همدلی مردم و هنرمندان و نشاط و شادی در شرایط اکنون جامعه است و در کنار آن حمایت از هنرمندان موسیقی کشورمان، چرا که مشکلات پدید آمده بهدلیل این بیماری، شرایط اقتصادی و کاری هنرمندان را بسیار پیچیده کرده است و شاید این جشنواره بتواند کمک اندکی به این هنرمندان عزیزمان باشد. البته ناگفته نماند شرایط برگزاری جشنواره به این آسانی نیست که بیان میشود؛ جمعآوری گروههای موسیقی در بخشهای مختلف و نگرانی از سلامت جسمانی آنها مواردی است که حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد. تلاش ما این است با دعوت از گروههای مختلف کارهایی متفاوت و تازه برای مردم در نظر گرفته شود تا از شنیدن و دیدن آن لذت ببرند. اما بخش متفاوت جشنواره بخش رقابتی و جایزه باربد است که میتواند اتفاقی جذاب و هیجان انگیز برای هنرمندان باشد و در این بخش آلبومهای موسیقی منتشر شده طی دو سال گذشته به رقابت گذاشته خواهند شد.
اردوان جعفریان: شرایط اجرای موسیقی متفاوت با دیگر هنرها است و بخش اعظمی از لذت و مهارتهای آن به عرضه زنده آن برمی گردد، بنابراین اجرای آنلاین نمیتواند مانند یک اجرای زنده برای مخاطب شور و هیجان داشته باشد، اما شرایط موجود و جبر زمان و مکان که در دنیا هم شاهد هستیم، موجب شده با اتفاقات اکنون سازگاری کنیم و دلیل این سازگاری در یک جمله خلاصه میگردد «جریان هنری متوقف نمیشود» بنابراین برگزار نشدن جشنوارهای مانند موسیقی فجر یا دیگر جشنوارهها که تاریخی را پشت سر گذاشتهاند، یک اتفاق و یک مشخصه منفی خواهد بود. بهعنوان مثال دراکثر جشنوارههای هنری که امسال برگزار شد یا در حال برگزاری است بهدلیل مشکلات سفر و نگرانی از تردد هنرمندان و حفظ سلامت آنها بخش بینالملل از جدول جشنوارهها حذف شد. اما تلاش ما این بود این جریان از پا نایستد و متوقف نشود چرا که جشنواره از دید من تنها یک دروازه ورودی نیست تا صرفاً وارد کننده یک اتفاق باشیم بلکه توسعه دهنده دیپلماسی فرهنگی است.
ما امسال تهدیدی بهنام کرونا را به یک فرصت تبدیل کردیم و با جشنوارههای موسیقی بینالمللی تعامل برقرار کردیم. بنابراین تداوم این جشنوارهها و این همکاریها صرفاً مصرف یک بودجه نیست، بلکه شکل دیگری از دیپلماسی عمومی و هنری را به نمایش میگذارد و در کنار آن شاهد ادامه حیات گونههای مختلف موسیقی هستیم. اما در بخش بینالملل با دعوت از گروههای خارجی - چه به صورت اجرای زنده یا آنلاین- تلاشمان این بود بتوانیم در کنار یک اجرای لذت بخش برای مردم، نگاه تخصصیتر هم وجود داشته باشد و با دعوت از این هنرمندان الگوهای خوبی را به دانشجویان معرفی کنیم.
امیرعباس ستایشگر: همانطور که اشاره شد شرایط برگزاری این دوره از جشنواره و اجرای آنلاین فرصتی ایجاد میکند تا مخاطبان بیشماری حتی در سرتا سر دنیا شاهد اجرای برنامههای امسال جشنواره موسیقی فجر باشند. چرا که در سالهای قبل اجرای کنسرت در بخش موسیقی بینالملل یا موسیقی کلاسیک ایرانی نهایت با حضور 200 یا 300 مخاطب در سالن برگزار و دیده شد اما امسال در فضای وسیع تری این اجراها به نمایش گذاشته خواهد شد. نکته دیگر که مهمترین مشکل در بخش اجرا است، تمرین گروههای موسیقی است که میبایست چاره اندیشی صورت بگیرد، چرا که دورهم جمع شدن گروهها برای تمرین، قطعاً آسیبهایی برای هنرمندان خواهد داشت و بر همین اساس از گروههایی کم تعداد و مستقل انتخاب و دعوت شده است.
نکته دیگری که آقای ریاحی دبیر جشنواره هم بدان اشاره داشتند این است که امسال جایزه باربد در قالب جشنواره گنجانده شده؛ جایزهای که از دوره سیویکم به جشنواره وارد شد و سه دوره برندگان خود را معرفی کرده و بار دیگر در جشنواره سیوششم موسیقی فجر، شاهد این بخش رقابتی هستیم و جالب است بدانید با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و میتوان گفت تقریباً تمامی فعالان و حاضران در میدان موسیقی، با رضایتنامه کتبی خود آلبومهایشان را ارسال کردهاند و این آثار در 15 جلسه داوری شد و اسامی کاندیداها بزودی از سوی ستاد جشنواره اعلام میشود. با این تفاسیر همچنان جای امیدواری است و قطعاً با معرفی برندگان این دوره از جایزه باربد، این انگیزه برای سال های بعد هم همچنان وجود خواهد داشت و بهطور یقین از فردای روز اختتامیه جشنواره، هنرمندان برنامهریزیهای بهتری برای جایزه باربد خواهند داشت.
محمدرضاچراغعلی: همانطور که دوستان اشاره کردند امسال با حجم بیشتری از مخاطبان روبهرو هستیم و این امکان وجود دارد که تعداد بی شماری از مردم میهمان برنامههای جشنواره موسیقی فجر باشند. بهعقیده من، موسیقی ژانر مهجور و دورافتادهای است، به این جهت که معمولاً مدیاهایی چون تلویزیون به پخش برنامههای پرمحتوای موسیقی بویژه جشنواره موسیقی فجر چندان رغبتی نشان نمیدهند. درحالی که عرصه جدی موسیقی، اجرای گروههایی است که عمدتاً در جشنوارهها حضور پررنگی داشتهاند و امیدوارم با پخش اجراهای آنلاین جشنواره امسال از طریق فضاهای مجازی، در تغییر سلیقه و ذائقه شنیداری مردم نقش بسزا و مثبتی ایفا کنیم و مردم ما با موسیقی جدیتر و رسمیتر آشنا شوند. آرزویم این است رادیو و تلویزیون هم نگاه خود را تغییر بدهند و به پخش برنامههای موسیقی و نشان دادن سازها ترتیب اثر دهند چرا که بخشی از فرهنگ و هویت ما همین موسیقیهایی است که در جشنوارهها میبینیم و میشنویم.
نکته دیگر اینکه با بررسی گروههای متقاضی حاضر در این دوره از جشنواره، با حجم بسیار خوبی از استقبال هنرمندان موسیقی محلی و موسیقی دستگاهی مواجه شدهایم و این موضوع جای بسی امیدواری و خوشحالی است چرا که این هنرمندان با وجود عدم حمایت، بهصورت خودجوش فعالیتهای خود را داشتهاند و این امر بیانگر آن است که رسالت و نگاه به فرهنگ غنی موسیقی همچنان وجود دارد.
هر کدام از شما بزرگواران در دورههای مختلف جشنواره موسیقی فجر تجربه همکاری و همیاری داشته اید، ارزیابی شما از بزرگترین و ملیترین جشنواره موسیقی ایران چیست؟ آیا با گذشت بیش از سه دهه، این جشنواره را پویاتر میبینید یا به تکرار و یکنواختی رسیده است؟ در چه بخشهایی ضعف و در چه بخشهایی پیشرفتهایی حاصل شده است؟
ریاحی: از دیدگاه من که چندین سال دبیری جشنواره را برعهده داشتم، طی این سالها جشنواره موسیقی فجر رو به پیشرفت بوده و به نقاط مثبت و خوبی رسیده است. اما نکته مهم این است که زمانی میتوانیم یک جشنواره را از تکرار و یکنواختی به دور کنیم که از گروههای خوب دعوت به عمل آوریم و در کنار آن بودجه کافی اختصاص داده شود، بنابراین مسأله اقتصادی در اولویت دعوت از گروههای موسیقی قرار دارد. اما بار دیگر تأکید میکنم طی این 35 سال، جشنواره موسیقی فجر پیشرفت بسیار خوبی داشته و حتی میتوان ارزیابی بهتری هم داشت.
نکته دیگر در کنار نگاه جشنوارهای به این جشنواره بزرگ ملی ایران که به نشاط مردم و جامعه میاندیشد، بخش دیگر فعالیت جشنواره ارائه کارهای فرهنگی است و میبایست فرصت خوبی برای هنرمندان بویژه نسل جوان موسیقی ایران فراهم شود تا بتوانند آثار خود را در این جشنواره ارائه کنند. در کشور ما استعدادهای موسیقی بسیار خوبی حضور دارند اما آن طور که باید و شاید حمایت نشدهاند و تا به امروز بستری با عنوان کانون یا انجمن برای هدایت و کشف و پرورش این استعدادها تشکیل نشده است؛ هدفی که همیشه بهدنبال آن بودم و علت پذیرفتن دبیری این دوره از جشنواره هم بر همین اساس بوده است. من به آینده نسل جوانان موسیقی ایران امیدوارم و جامعه هنری هم باید به آنها اعتماد و اطمینان داشته باشد و از طرحهایی که در اندیشه این جوانان میگذرد بهره برده، بخصوص در بخش تولید و بار دیگر تأکید میکنم همه این اتفاقات مستلزم این است که کانونی برای استعدادهای جوان راهاندازی شود. نکته دیگر حفظ، ترویج و اشاعه موسیقی ملی ایران است. هدفی که طی سالها دبیری جشنواره بارها و بارها به آن تأکید داشتهام و تلاشم این بود جوانان را به این مهم متوجه کنم چراکه براین احساسم نسل جوان موسیقی ایران، اندکی از موسیقی ملی و هویت ایرانی خود فاصله گرفتهاند و به رجعت دوباره آن تأکید میکنم. اما نکته مهم و بهتر است بگویم مشکل بزرگ جشنواره موسیقی فجر نگاه دولتی است که برآن سایه افکنده و برای رهایی از آن میبایست دولت برگزار کننده آن نباشد و اجرای جشنواره را به بخش خصوصی واگذار کند، چرا که نقش دولت تبیین و ارائه سیاستهای کلی جشنواره است و اجرا برعهده بخش خصوصی است.
درصحبتهای خود به حمایت از نسل جوان و دعوت و شرکت از قشر دانشجوی موسیقی تأکید داشتید، آیا این نگاه برخاسته از فعالیت شما در این مراکز علمی است؟
ریاحی: من سالها در دانشگاه فعالیت داشته و تدریس کردهام اما تأکید و اصرارم دیده شدن نسل جوان موسیقی ایران در جشنواره موسیقی به این سبب است که جوانان نیاز به حمایت دارند. در حال حاضر موزیسینها و فارغالتحصیلان دانشگاه که بسیار با استعداد هستند شرایط اقتصادی خوبی ندارد و عموماً در آموزشگاههای مختلف یا حاشیههای تهران به تدریس مشغولاند.
ستایشگر: درادامه صحبتهای آقای ریاحی باید بگویم من از دوره چهاردهم تا هفدهم بهعنوان سرپرست گروه و نوازنده درجشنواره موسیقی فجر شرکت کردهام و از دوره 27 به تناوب مسئولیتهای مختلفی در جشنواره داشته ام. طبق صحبتهای آقای ریاحی مشکل اصلی جشنواره موسیقی فجر نگاه دولتی است، دولت باید برونسپاری کند و مسئولیت اجرای جشنواره به بخش خصوصی واگذار شود تا هنرمندان ما با مشکلات کمتری دست و پنجه نرمکنند. نکته دیگر تداوم اهداف و برنامههای جشنواره است؛ بهعنوان مثال جایزه باربد، جایزه موسیقی و رسانه، جایزه ترانه و حتی میتوان جوایز دیگری را هم به جشنواره اضافه کرد و براین نظرم جشنواره موسیقی فجر جایزه محور برگزار شود، به این دلیل که در جامعه موسیقی تصور دیگری از جشنواره وجود دارد، یعنی تعدادی گروه دعوت میشوند و اجرای برنامه دارند و درآخر مبلغی دریافت میکنند و میروند واین خلاصه برنامههای یک جشنواره است؛ این درحالی است که هنرمند یا گروهی که در جشنواره شرکت و اجرا دارد باید جشنواره را ازآن خود و مهم بداند و برای حضور در این جشنواره بزرگ ملی ایران، انگیزه و اشتیاق دیده شود. بهعنوان پیشنهاد، بخش پایان نامهها یا آهنگسازهای جوان یعنی آهنگسازانی که برای اولین بار اثری تولید کردهاند در جدول جشنواره گنجانده شود. نکته بعدی همانطور که آقای ریاحی اشاره کردند بعد از پایان جشنواره جوانان مستعد را به حال خود رها نکنیم و حمایتهای لازم انجام بگیرد، این نگاه میتواند تأثیر بسزایی در حضور گروههای شرکت کننده داشته باشد. بهعنوان مثال جشنواره فیلم فجر یک جشنواره دولتی است اما اکثر سلیقهها دراین جشنواره شرکت میکنند مانند استادان بهرام بیضایی، اصغر فرهادی و بهمن فرمان آرا، این بزرگان آثارشان را درجشنواره فیلم فجرشرکت میدهند تا دیده شود و بعد از دریافت جایزه قطعاً اکران خوبی هم خواهند داشت و از آثارشان استقبال بیشتری میشود اما متأسفانه برخی از موزیسینهای بزرگ ما به نوعی از حضور درجشنواره کنارهگیری کردهاند. براین اساس نیاز است گروههای شرکت کننده در جشنواره موسیقی فجر ترغیب و تشویق شوند و نسبت به گروههایی که شرکت نمیکنند، امتیاز متفاوتی داشته باشند، بدین معنا که اگر گروهی در جشنواره مقام نخست را بهدست آورد این اطمینان خاطر وجود دارد که در طول سال امکانات خوبی دراختیار او قرار میگیرد، مانند فعالیت درکانون استعدادهای جوان. یا بهطور مثال اگرگروهی رپرتوارجدید سفارش بگیرد واین کار موفق به دریافت جایزه شد، سه شب در تالار وحدت اجرای رایگان داشته باشد، یا برای شرکت در جشنوارههای بینالمللی حمایت و همکاری لازم انجام شود.
بار دیگر تأکید میکنم خصوصیسازی جشنواره، نگاه نظارتی دولت وهمچنین تداوم برنامههای آن در انسجام و پایداری جشنواره بسیار حائز اهمیت است و نباید این تصور و سیاست وجود داشته باشد که با تغییر رئیس و دبیرجشنواره در زیربنای آن هم تغییراتی شکل بگیرد بلکه میتوان با نگاه کارشناسی تر، ایرادات آن را اصلاح کرد.من به شخصه بهطور کلی با موضوع حذف کردن مخالف هستم و تأکیدم افزودن برنامههای بیشتر به جشنواره است حال اگر ساختار آن دچار مسأله است با یک خرد جمعی میتوان آن را اصلاح کرد.
در یک دوره بخش «استعدادهای درخشان» و «نسلی دیگر» در جدول جشنواره قرار داشت و دبیری آن را برعهده داشتید آیا امکان بازگشت این بخشها هم وجود دارد؟
ستایشگر: این بخش ازتفکرات آقای ریاحی بود و لازم به ذکر است موزیسینهای نسل سوم و چهارم موسیقی ایران که امروز بهصورت حرفهای فعالیت میکنند و شناخته شده هستند از بخش «نسلی دیگر» برخاستهاند و علت موفقیت این بخش یا استعدادهای درخشان تداوم آن بود و 4 دوره این بخش را برگزار کردیم و البته آزمون و خطاهای بسیاری هم وجود داشت. نکته دیگر اینکه در دوره بیست و هشتم جشنواره موسیقی فجر(سال 91) به پیشنهاد آقای ریاحی کانونی ایجاد شد با عنوان «کانون برگزیدگان فجر» که دبیری آن را برعهده داشتم و گروههای برگزیده در این کانون اجرای کنسرت داشتند یا برای آنها آلبوم منتشر میکردیم اما بهدلیل کمبود بودجه این کانون تعطیل شد، درحالی که اگر این بخش همچنان پا برجا بود امروزبه بنیادی تبدیل میشد که دغدغه آقای ریاحی است.
به سؤال قبل برگردیم، جشنواره موسیقی فجر در این سه دهه چه نقاط قوت و مثبتی داشته و چه بخشهایی از آن به بررسی اصولی تری نیاز دارد؟
جعفریان: از نگاه من کارکرد نخست جشنوارهها، تشویق جامعه هنری و ایجاد انگیزه و شور زندگی است و طبیعتاً برای ایجاد این انگیزه چرخههای متفاوتی در نظرگرفته شده است که یکی از آنها برگزاری جشنوارههای هنری مانند موسیقی است اما همانطور که اشاره شد اثر بخشی این جشنوارهها ملزم به تداوم سیاستهای یک جشنواره است که بخشی از این اهداف میبایست طی سال شکل بگیرد وخود جشنواره تنها ایجاد یک نقطه انگیزشی برای فعالان حوزه موسیقی بوده است. در سیوپنج دوره گذشته، جشنواره موسیقی فجر، چندین دوره درخشان را گذرانده و ایدههایی درآن مطرح شده که موجب شد آهنگسازان نسل جوان، فرصت بهتری برای دیده شدن داشته باشند و درکنار آن آثار بسیار شاخصی هم تولید شد، بنابراین اگر جشنواره موسیقی فجر بدرستی درجایگاه خود قرار بگیرد و معرفی شود میتواند یک جریان زاینده هنری باشد. بنابراین باید نقاط قوت دورههای قبل دیده و نقاط ضعف آن هم در طول سال کارشناسی شود تا این جشنواره بتواند هرسال مبدأ یک حرکت درست و اصولی برای موسیقی و هنرمندان ما باشد. درخصوص بخش بینالملل نیز باید بگویم برگزاری جشنواره و دعوت از هنرمندان خارجی یک دریچه تبادل است و نباید تنها یک وارد کننده صرف بود و همانطور که آقای ستایشگر اشاره کردند در حوزه فیلم این اتفاق افتاده است و توفیق فیلمها در جشنواره فجر برحوزه اقتصادی این جشنواره تأثیر به سزایی داشته است اما در جشنواره موسیقی این نگاه وجود ندارد و حتی در جشنوارههای پایهایتر هم اینگونه عمل نمیشود، بهطورمثال برگزاری جشنواره موسیقی جوان که مانند یک کنکور سراسری با دقت و نظر مهمترین استادان موسیقی ایران اجرا میشود. اما با پایان یافتن این جشنواره آینده این استعدادها چه خواهد شد؟ منظورم این است که جشنواره موسیقی فجر نباید به خودی خود یک جشنواره 5- 4 روزه دیده شود بلکه باید مبدأ اثرگذاری باشد.اما سؤال این است آیا جشنواره موسیقی فجر با ارکان آموزشی کشور مانند دانشگاههای هنر ارتباط دارد؟ البته پرداختن به این موضوع به سیاستهای کلی و بالا دستی بر میگردد و در حوزه اختیار یک جشنواره نیست. نهادهای سیاستگذار باید نگاه حمایتی به جوانها داشته باشند چرا که اگر این استعدادها دیده نشوند درواقع اتلاف انرژی و زمان بوده و طبعاً بیانگیزگی و بیعلاقگی و رها کردن آن حوزه را در پی خواهد داشت. با این تفاسیر باید بگویم جشنواره از نگاه من فراتر از یک جشن چند روزه است و باید محلی برای پوشش گروههای مختلف موسیقی باشد.
جشنواره موسیقی فجر نزدیک به 4 دهه از برگزاری آن میگذرد و هرسال حرف تازهای برای گفتن داشته است.
جعفریان: در دورهای که بخش استعدادهای جوان یا پایان نامههای دانشجویان موسیقی به جشنواره افزوده شد آثاربسیار شایانی به دبیرخانه جشنواره رسید بنابراین میتوان گفت اتفاقات خوبی صورت گرفته است.
نکته دیگر اینکه در بسیاری از جشنوارههای موسیقی بینالمللی وقتی یک جایزه جهانی به اثری تعلق میگیرد این امکان را به آهنگساز میدهد که اثرش با ارکسترهای معتبر، اجرای زنده شود و این نگاه تشویقی ایجاد یک انگیزه جمعی است البته نه فقط برای آهنگسازاثر بلکه برای بیش از 2000 دانشجویی که در این رشته تحصیل میکنند. بنابراین جشنواره های موسیقی فجر در دورهها و در بخشهایی مانند استعدادهای جوان اتفاق تازهای را رقم زده است. نکته بعدی این است که نگاه سیاستگذاران فرهنگی به جشنواره فیلم متفاوت با جشنواره موسیقی است، همانطور که تعاریف اقتصادی آن هم متفاوت با موسیقی بوده و اسپانسرهای بسیار بزرگی هم حامی آن هستند و ناگفته نماند بودجه بسیار خوبی هم برای آن در نظر گرفته شده است. اما نگاه به موسیقی متفاوت است و اختلاف نظروسلیقههای بسیاری وجود دارد اما در سینما اینگونه نیست و طبیعتاً گستره فعالیتهای آن بیشتر است. اما در موسیقی این نگاهها نقطه ضعف آن بوده و این موضوع در حوزه شورای سیاستگذاری جشنواره قرار نمیگیرد و برنامهریزی و کارشناسی در خصوص آن به حوزهای بالادستی برمیگردد و نیاز است مسئولان امر و افرادی که مسئولیتهایی در حوزههای تصمیم سازبرعهده دارند جاده را هموار کنند تا جشنوارههایی مانند موسیقی فجر چندین برابر دیده شود و فعالیت کند تا حوزههای عرضه موسیقی و درادامه عرضه تجاری موسیقی ارزشمند و فراگیرتر شود. دراین سالها و در حوزه موسیقیهای غیرتجاری، موسیقیهای بسیار خوبی ساخته شده اما بهدلیل نبود زیرساختهای تجاری بسیاری ازاین کارها دیده و شنیده نشد و این بخشی ازکارکرد جشنواره است و دلیل بازگرداندن جایزه باربد هم برهمین اساس بوده تا بخش بزرگی از موسیقی که جریان جدی موسیقی است و نسبت به موسیقی پاپ درجامعه مخاطب کمتری دارد به توازن درستی دست یابد. درواقع وظایف جشنوارهها تلاش در جهت ارتقای استاندارها در سطح جامعه است.
چراغعلی: متأسفانه مرزبندی بین ژانرهای موسیقی از بین رفته و این موضوع دردنیا هم دیده میشود. بهعنوان مثال در کشور ما گونهای از موسیقی با عنوان تلفیقی باب شده که تعریف درستی ازآن نیست.درواقع این مرزبندیها موجب شد در شاخهبندی موسیقیهایی که به بخش رقابتی امسال ارسال شد دچار مشکلاتی شویم چرا که بهطور واضح مشخص نبود موسیقی تلفیقی مدرن است یا کلاسیک معاصر یا پاپ. بنابراین لازم است بعد از جشنواره نسبت به این مسأله کارشناسی درست وجدی تری صورت بگیرد و مرزبندیها مشخصتر شوند تا تعاریف درستی از آن داشته باشیم.
اما این مرزبندیها باید طی سال و از سوی دفترموسیقی انجام بگیرد و وظیفه یک جشنواره نیست.
چراغعلی: بله. قطعاً این کارشناسی و مرزبندی باید توسط نهادهایی چون دفترموسیقی انجام شود. امسال دربخش رقابتی آثاری بهدست ما رسید که طبق فراخوان دستهبندی و ژانربندی شده بود اما در برداشت خود آن هنرمند هم مشکل وجود داشت چرا که موسیقی که بهعنوان مثال کلاسیک معاصر معرفی شده بیشتر شبیه یک اثر پاپ بود.نکته دیگرکه بهنظرم باید نسبت به آن نگاه جدیتر وجود داشته باشد ارائه موسیقی تجاری و غیر تجاری است، بهعنوان مثال دربخش رقابتی که به آثار تولید شده دوسال گذشته اختصاص داشت، گرایش بیشتر هنرمندان موسیقی، تولید موسیقی جدی بوده با وجود آنکه میدانستند مخاطب شان درجامعه محدودتر است اما هدف ثبت کارهایشان بهصورت یک آلبوم موسیقی است. اما در بخش تجاری مانند موسیقی پاپ گرایش هنرمندان به سمت تک آهنگ رفته که قطعاً اثرگذاری آن کوتاه است و درنهایت با چند اجرای کنسرت شنیده میشود. این دوستان آرام آرام تولید آلبوم را کنار گذاشتهاند و آنچه امروز میبینیم تغییر مدیا از تولید آلبوم به تک آهنگ است و این امر موجب شد تعداد آلبومها در بخش تجاری بسیار اندک باشد. ناگفته نماند با توجه به اینکه مدیایی برای پخش موسیقی وجود ندارد و شبکههای تلویزیونی تنها به پخش آثار مناسبتی و تقویمی میپردازند این امر موجب شد هنرمندان به فضای مجازی روی آورند.
و همانطور که پیشتر اشاره کردم رویکرد اکثریت هنرمندان بخش تجاری موسیقی(پاپ) انتشار تک آهنگ در فضای مجازی است اما این بخش در فراخوان جشنواره دیده نشده بنابراین بسیاری ازآثار خوب این بخش طی دوسال گذشته یا بهصورت تک آهنگ منتشرشد یا بهصورت موسیقی فیلم و سینما به گوش میرسد که عمدتاً مردم با این آثار آشنایی بیشتری دارند. امسال دربخش موسیقی پاپ و تلفیقی درمجموع 18 آلبوم ارسال شده، این درحالی است که 15 هزار خواننده پاپ در کشور ما فعالیت میکنند و ترک مستقل منتشر کردهاند.اما در بخش موسیقی دستگاهی و نواحی این تعداد در حجم بسیار بالایی بوده؛ شاید این عدم استقبال بهدلیل نبود قانون کپی رایت در ایران باشد یا اینکه تولید آلبوم برای موسیقی تجاری، کارکردی نداشته و به همین سبب رغبتی هم دیده نمیشود. اما امیدوارم این موضوع در جشنواره سال آینده جدیتر نگاه شود.
با توجه به ارزیابی آثار ارسال شده در بخش موسیقی پاپ آیا این امکان وجود داشت بخش دیگری چون «تک آهنگ» به فراخوان جشنواره افزوده شود؟
چراغعلی: میتوانست این کار انجام بگیرد اما زمان برای فراخوان و بررسی حجم بسیار بالای این تعداد تک آهنگ بسیار کم بود و البته راهکار آن این است که این آثار در طول سال بررسی و امتیاز دهی شود و دریک دبیرخانه به ثبت برسد و بعد از به حد نصاب رسیدن آن، درپایان سال به جشنواره معرفی شوند. البته بعد از پایان جشنواره در خصوص این موضوع بررسیهایی صورت خواهد گرفت.
آقای ریاحی با توجه به شرایط متفاوت این دوره از جشنواره، آیا تمامی سیاستگذاریها و برنامهریزیها بر اساس آیین نامه انجام گرفته است؟
ریاحی: بله. قطعاً برنامهریزیهای جشنواره طبق آیین نامه انجام می گیرد حتی اگر شرایط متفاوت باشد.
یکی از مفاد و اهداف آیین نامه جشنواره موسیقی فجر«اعتلای هنر موسیقی و ارتقای سلیقه و فرهنگ شنیداری مخاطبان» است، چه میزان این موضوع مورد توجه برگزارکنندگان جشنواره بوده؟ ارتقای فرهنگ شنیداری مردم وظیفه جشنواره است یا دفترموسیقی؟ آیا در همین مدت زمان کوتاه کمتر از 10 روز میتوان این سطح سلیقه را ارتقا داد؟
ریاحی: اگرچه توجه به اعتلای سطح فرهنگ شنیداری مخاطب جزو وظایف جشنواره نبوده اما از نگاه من برگزاری جشنوارهها دررسیدن به این موضوع مهم میتواند نقش مهمی ایفا کند. بهعنوان مثال تربیت نسل جوان موسیقی ایران و آثاری که تولید و در جشنواره اجرا میشود و به گوش مردم میرسد میتواند در شکلگیری این اتفاق بزرگ تأثیر بسزایی داشته باشد. من نیز در این سالها تلاش کردم آثاری در جدول جشنواره قراربگیرد که با ذائقه درست شنیداری مردم نزدیکتر باشد البته لازم به ذکر است مخاطبان جشنواره موسیقی فجر به دو بخش تقسیم میشوند. مردم عادی که نگاه جشنوارهای دارند و افرادی که بهصورت حرفهای موسیقی را دنبال میکنند و قطعاً هدف شان تنها شنیدن یک اثر نیست.
جعفریان: اعتلای سلیقه موسیقایی جامعه یک عبارت کلی است وحتی درعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نبوده و یک بحث کلان فرهنگی است که نیازاست نهادهای بسیاری در رسیدن به این موضوع همکاری داشته باشند؛ ازشورای عالی انقلاب فرهنگی تا سیستم آموزش عالی و همچنین سیستم رسانهای وزارتخانهها و نهادهای دولتی و غیردولتی باید در رسیدن به ارتقای سطح موسیقی درجامعه تلاش وهمکاری داشته باشند. نکته دیگر اینکه بخش بزرگی از سلیقه عامه مردم در فضای مجازی بهدست میآید اما با این تفاسیر به اعتقاد من، جشنوارهها با نگاه متفاوت خود که در هر دوره تعریف خاصی دارد به سهم خودشان میتوانند بخشی از این اعتلا را بر عهده بگیرند اما اینکه بهدنبال منجی از جنس جشنواره موسیقی باشیم در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. وظیفه برگزارکنندگان جشنواره، عرضه اجراهایی با متر و معیار مشخص است تا بتوانند در حوزه آموزشی یا مخاطب عام سلیقه جامعه را ارتقا بدهند حتی باید یک قدم بالاتر ازسطح سلیقه عامه مردم قراربگیرد؛ به این دلیل که ذات عملکرد جشنوارهها فرهنگسازی است نه مصرف کننده خروجی یک جامعه، بنابراین امسال درحوزه اجراهای عمومی و خارجی تلاش شده به سلیقه شنیداری جامعه نزدیکتر شویم تا آن مخاطب عام جامعه هم از یک جشنواره الگو و الهام بگیرد و بهتر است بگویم جشنواره رکنی از همه ارکانی است که میتواند فرهنگگذار باشد و هرگز نمیتواند به تنهایی قابلیت ارتقای سلیقه عامه را برعهده بگیرد.
چراغعلی: قطعاً در مدت 10 روز نمیتوان درسطح سلیقه شنیداری مردم اثر گذاربود اما میتوان الگوی مناسبی ارائه کرد. نکته دیگر اینکه نگاه دو گانه به موسیقی است، بدین معنا که موسیقی نه درآموزش و پرورش جایگاه ارزشمندی دارد و نه در رسانه ملی مورد توجه است. وقتی سازی در تلویزیون به نمایش درنمی آید چگونه میتوان انتظار داشت مردم با موسیقیهای ارزشمند و سنتی آشنایی بیشتری داشته باشند! باید بگویم نسل امروز موسیقی همان آثاری را گوش میدهند که دانشجوی 23-22 ساله بهدنبال آن است، ادبیات کودکان و نوجوانان امروز ما براساس شنیدن ترانههای مختلف که گاه محتوایی ندارد، بسیار تغییرکرده است.شما بگویید آیا گویش نسل جوان و نوجوان امروز با گذشته یکی است؟ قطعاً پاسخ منفی است؛ دراین سالها در حوزه موسیقی کار جدی انجام نگرفته است و هر آنچه دیده و شنیده میشود تلاشی است که نسل امروز خودجوش برعهده گرفتهاند.
مردم ما به استانداردی که تعریف یک آلبوم است توجهی ندارد و روی به کارهایی آوردهاند که مورد علاقهشان بوده. چرا باید بهترین موسیقی دستگاهی ما مخاطب 1000 نفری داشته باشد؟ واقعیت موسیقی ما آن چیزی است که در خیابان و از عامه مردم به گوش میرسد. البته سیاستگذاران فرهنگی میتوانند در جهت دادن به این مسیر نقش مهمی داشته باشند اما این اتفاق در 10 روز شکل نمیگیرد بلکه شاید طی 10 سال آرام آرام به این هدف دست یابیم. جای تأسف است که بگویم در زمینه فرهنگ کم کاری بسیاری شده و در موسیقی این موضوع بیشتر دیده میشود. چرا که اختلاف نظرها بر موسیقی سایه افکنده و این اتفاقات باعث شده به همین حداقلها هم راضی باشیم و با خود بگوییم موسیقی زنده است.
به استانداردهای کیفی گونههای موسیقی اشاره کردید که در آیین نامه جشنواره موسیقی فجر هم به آن تأکید شده، در بخش موسیقی پاپ و تولیدات آن، این معیار استانداردهای کیفی چگونه ارزیابی میشود؟
چراغعلی: همانطور که پیشتر اشاره کردم در بخش موسیقی پاپ آلبومهای کمی بهدست ما رسید، بخشی که خود به ژانرهای متفاوتی چون متال، راک، هوی متال و... تقسیمبندی میشود اما در جشنواره تعریف نشده است. یکی از ویژگیهای موسیقی پاپ این است که تجربههای جدید خود را برای مردم به نمایش میگذارد. بنابراین نمیتوان استاندارد خاصی برای آن تعریف کرد. البته جشنواره تعیین کننده این استانداردها نیست بلکه باید مکانی برای اجراهای مختلف موسیقی باشد.ازسالهای گذشته به انتخاب گروههای اجرایی دربخش موسیقی پاپ نگاه گیشهای بوده یعنی دراین بخش، بلیت بیشتری به فروش میرسد و این نگاه تا به امروز هم وجود دارد و با هر رقمی این کار انجام میگیرد. اینها مسائلی است که باید کارشناسی شود. البته امسال نگاه ویژه و متفاوتی انجام گرفته و آن دعوت از گروههای دانشگاهی و هنرستانی است، گروههایی که اغلب به دعوت از داوران دانشگاه که خود از مدرسان مراکز آموزشی بودند، انتخاب شدهاند و این موضوع میتواند انگیزه خوبی برای سالهای بعد باشد.اما دربخش موسیقی پاپ نگاه دیگری وجود دارد چراکه انتظار مردم در بخش موسیقی پاپ چیز دیگری است و علاقهمندیشان شنیدن آثاری است که در طول سال پخش شده و مورد توجه شان است. نکته مهم که طی این سالها تغییرات آن به وضوح دیده میشود روند نزولی موسیقی پاپ است؛ شروع موسیقی پاپ بعد از انقلاب حدوداً از سال 76 و با حمایت مرکز موسیقی تلویزیون آغاز شد و ابتدا حمایت از کسانی بود که مشابه خوانی میکردند و ترانهها و موسیقیها به گوش مردم میرسید که اگر چه شبیهسازی بود اما قابل دفاع بودند اما بعدها که ممیزیها برداشته شد مردم به شنیدن هر اثری که براحتی قابل دسترس بود، گرایش پیدا کردند و خروجی آن موسیقیهایی است که امروز نه محتوای ترانه دارد و نه ملودی.
بهعنوان دبیر این دوره از جشنواره انتخاب گروههای موسیقی چگونه ارزیابی شده است؟
ریاحی: به شخصه به نوآوری توجه بسیاری دارم و تلاشم این بود گروههایی انتخاب شوند که به لحاظ شعر، موسیقی، تنظیم و...حرف تازهای برای گفتن داشته باشند و البته این نوآوری دربخشهای دیگرهم مانند موسیقی اقوام یا کلاسیک ایرانی دیده شده است، چرا که شنوندگان امروز موسیقی ما بهدلیل دسترسی آسان به فضاهای مجازی و پیشرفت تکنولوژی ازشنیدن هر نوع موسیقی اشباع شدهاند بنابراین باید آثاری متفاوت با کارهایی که طی سال شنیده میشود به جدول جشنواره معرفی گردد. اما نکته دیگر شنیدن صدای بانوان است، بخشی که صدای فرهنگ ایران بوده و رنگ مهمی در موسیقی ما دارد اما تقریباً خاموش شده است.
یعنی بخش بانوان هم در جشنواره اجرا خواهند داشت؟
ریاحی: خیر. بهدلیل شرایط برگزاری متفاوت و اجرای آنلاین امسال گروهی از موسیقی بانوان دعوت و انتخاب نشده است.
در دورههای قبل که دبیری جشنواره را برعهده داشتید، عنوان «بینالملل» در جشنواره وجود داشت اما بعدها این عنوان حذف شد آیا همچنان قابل بازگشت نخواهد بود؟
ریاحی: خیر. من بر این نظرم عنوان بینالملل افزوده شود و آن را جشنواره بینالمللی موسیقی فجر بخوانیم و قطعاً این موضوع در شورای سیاستگذاری هم مطرح خواهد شد.
با توجه به شرایط کرونا و کمبود بودجه آیا اجرایی شدن بخش بینالملل ضرورت دارد؟این درحالی است که جشنواره تئاتر فجر امسال به صورت ملی برگزار میشود!
جعفریان: باید بگویم معیار و ملاک ما چگونگی برگزاری سایر جشنواره های فجر نیست.سال قبل با وجود اتفاقات و حواشی که در آبان ماه و بعد از آن بهوجود آمد بخش بینالملل جشنواره را بسختی برگزار کردیم و 8 گروه موسیقی به ایران دعوت شدند. البته باید بگویم درموسیقی بینالملل و در بخش اقتصادی آن تعاملاتی وجود دارد که احتمالاً درتئاتردیده نشده است.
بهطورمثال امسال و درشرایط کرونا که اغلب برنامههای فرهنگی و هنری دنیا متوقف شده بودند، توانستیم قراردادهای مهمی درجهت تعامل با چندین جشنواره خارجی به امضا برسانیم، تا بواسطه این قراردادها بتوانیم هنرمندانی به مجموعه بخش بینالملل دعوت کنیم تا بعد از آنکه شرایط کرونا از بین رفت و دنیا به روال عادی خود رسید استعدادهای درخشان موسیقی ایران به آن جشنوارهها معرفی شوند این معادلات به سبب جشنواره اتفاق افتاده است و امیدوارم سالهای بعد و دورههای بعد نیز از این امکان که با تلاش بسیار انجام گرفته، بدرستی بهره برده شود.نکته دیگراین بود که امسال با دو معضل بزرگ در جشنواره روبهرو بودیم نخست افزایش دو برابری قیمت ارز نسبت به سال قبل و دیگر اینکه بودجه جشنواره هم نسبت به سال قبل بسیار کاهش پیدا کرد.
اما سهم بزرگی ازبودجه بخش بینالملل حتی بیش از سهمی که دولت تقبل کرده از منابع دیگر تأمین شده و فشاری به بودجه وارد نشده است.
در ادامه درباره احتمال حذف بخش بینالملل باید بگویم این اتفاق یک حرکت دلخواه نبوده و همانطور که آقای ستایشگر اشاره داشت اصولاً خسارت حذف کردنها بیش ازاین است واین لطمه شامل دورههای بعد هم خواهد بود، اما شرایط این دوره و نگرانی از تردد و سلامت هنرمندان موجب شد جشنواره را محدودتر برگزار کنیم وتمرکز جشنواره بر خلاقیت فردی است یعنی از کمیت و تعداد کسر شده و به کیفیت افزوده شده است واز هنرمندانی دعوت به عمل آمده که سولیستهای درجه یک هستند و در امتداد این سیاست از دوئتهای خوبی هم انتخاب شده است و بخش بسیار بزرگی از این بودجه با تفاهم با بخش های بیرونی تأمین شده است.
امسال چه کشورهایی در جشنواره حضور و اجرا دارند؟
جعفریان: با نگاه و به پیشنهاد آقای ریاحی بهعنوان دبیر جشنواره، انتخاب نخست دربخش بینالملل، نگاه منطقهای به ایران فرهنگی بود یعنی آنچه در حوزه موسیقی ایران فرهنگی تبیین شده است از شرق تا آسیای میانه و... و البته اقدامات خوبی هم انجام گرفت اما متأسفانه به دلایل مختلف اجراهای منطقهای با مشکلاتی روبهرو شد به عنوان مثال ازهنرمندان از بکستان و آذربایجان دعوت شده بود اما بهدلیل ابتلا به کرونا از شرکت در جشنواره انصراف دادند. یک گروه بسیار شاخص هم از هند دعوت شده بود و با شورای فرهنگی هند نیز هماهنگیهایی انجام گرفت و تمامی هزینههای آن تأمین گردید اما بهدلیل ناهماهنگیها و تعلل و عدم همکاری برخی نهادها متأسفانه حضوراین گروه را از دست دادیم. دراین دوره از جشنواره موسیقی فجر شش گروه در بخش بینالمللی دعوت شده است که همه این هنرمندان افرادی شناخته شده و شناسنامه دار هستند و کارهای بسیار شاخصی اجرا کردهاند درواقع تلاش ما این بوده در کنار تنوع فرم و سبک، محدودیتهایی که در همنشینی هنرمندان وجود دارد رعایت شود و به همین سبب انتخاب ما گروههای کوچک و سولیستها بود.
آقای ریاحی با توجه به مسائلی که در بخش بینالملل مطرح گردید، تم جشنواره (موسیقی مشرق زمین) در خصوص چه گروههایی اجرا خواهد شد؟
ریاحی: همانطور که ابتدای صحبتهای خود اشاره داشتم تأکید من ایجاد تبادل فرهنگی بین ایران و کشورهای همسایه بود چرا که از اشتراکات فرهنگی بسیاری برخوردار هستیم و در کنار آن با ایجاد این ارتباطات و تعاملات با استعدادهای موسیقی کشورهای مختلف آشنا شویم و بالعکس آنها نیز با جوانان مستعد نوازنده و آهنگساز ایران آشنایی بیشتری پیدا کنند. چرا که جوانهای ما از موسیقی ملی خود فاصله گرفتهاند و اصرار من این بود در دنیای بیبند و بار موسیقی، نسل جوان تشویق شوند و کارهایی با شناسنامه ایرانی تولید و عرضه کنند. اما همانطور که گفته شد بهدلیل بیماری کرونا این اتفاق انجام نگرفت و بهدلیل زمان بر بودن مسیر اداری دعوت از کشورهای دیگر، امکان جایگزینی را هم از دست دادیم اما تلاش ما این است نگاه به موسیقی شرقی در گروههای ایرانی دیده شود و برنامهریزیهایی هم انجام گرفته است.
آقای ستایشگر در انتخاب گروههای ایرانی چه تدابیری صورت گرفته؟ آیا براساس تم موسیقی شرقی اجراهایی خواهد بود؟ اگر امکانش هست درباره تعداد اجراها و سالنهای اجرا هم توضیح دهید؟
ستایشگر: با توجه به فراخوان این دوره از جشنواره، بخش عمدهای از شرکت کنندهها، گروههای موسیقی در بخش نواحی و دستگاهی هستند.بخش دیگر این برنامه بازسازی آثار قدما است که در دوبخش با کلام و بیکلام اجرا میشود. همچنین بخشی هم به اجرای خوانندگان پیشکسوت اختصاص دارد و در کنار آن چند اجرای ارکسترال خواهیم داشت که قطعات ایرانی و کلاسیک اجرا خواهند کرد.
در بخش موسیقی پاپ چه برنامهریزیهایی انجام گرفته واز چه گروههایی دعوت شده است؟ آیا دراین بخش قطعات تازه یا تفکرات و ایدههای نو اجرا خواهد شد؟ چرا بخش گیشهای تنها در بخش پاپ جشنواره دیده میشود؟
چراغعلی: از گذشته جشنواره تا به امروز نگاه متفاوتی به بخش موسیقی پاپ وجود داشته و انتخاب این گروهها کمک به بار مالی جشنواره است چرا که این ژانر موسیقی طرفداران بسیاری دارد و بالطبع از استقبال خوبی هم برخوردار بوده است. اما در خصوص گروههای حاضردرجدول جشنواره سی و ششم باید بگویم در بخش موسیقی پاپ به طور قطع انتخابها انجام نگرفته و قراردادها بسته نشده است. اما اجرای این گروهها همان برنامههای است که طی سال برگزار کردهاند چرا که شرایط امسال متفاوتتر از سالهای قبل جشنواره بوده و بهدلیل کرونا، کنسرتی بهصورت زنده برگزار نشد و تنها تعداد بسیار اندکی از هنرمندان موسیقی پاپ اجراهایی دربخش آنلاین داشتهاند. بنابراین قرار است از گروههایی دعوت بهعمل آید که تقریباً آماده اجرا هستند و کم و بیش تمرینهای داشتهاند. درجدول امسال سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر که با 30 اجرا و چند اجرای پاپ برنامهریزی شده است. البته تا زمان برگزاری جشنواره شرایط تهران قابل پیشبینی نیست و همانطور که آقای ستایشگر اشاره داشتند چند پلان درنظر گرفته شده و اگر شرایط مساعد نبود تمامی اجراها بهصورت آنلاین پخش خواهد شد.
در بخش موسیقی نواحی چطور؟
ریاحی: در بخش موسیقی نواحی هم استقبال خوبی از جشنواره صورت گرفته اما تأکید ما نسل جوان موسیقی نواحی بود که درکنار پیشکسوتان این حوزه اجرای برنامه داشته باشند.
در بخش جایزه باربد ارزیابی به چه صورت است؟
چراغعلی: درجشنواره امسال هیأت انتخاب وهیات داوران بهصورت ادغام شده همکاری دارند و البته ازحضور آقای اسفندقه هم که در زمینه شعر فعالیت میکنند بهره خواهیم برد و به بخش هیأت داوران دعوت شدهاند ودرحوزه موسیقی با کلام همکاری دارند.
بهعنوان سؤال آخر؛ با گذشت سی و پنج دوره از جشنواره موسیقی فجر، چشم انداز و اعتبار این جشنواره در منطقه یا فرا منطقه چگونه است آیا این جشنواره تا به امروز توانسته بخوبی دیده شود؟
ریاحی: بهنظر من بسیار موفق عمل کردهایم بخصوص در بخش موسیقی نواحی که مشکلات بسیاری وجود دارد اما خوشبختانه امسال 50 نفر متقاضی شرکت در جشنواره بودند. من براین باورم اگر جشنواره زیرنظر بخش خصوصی اداره شود قطعاً موفق خواهد بود مسأله دیگر بودجه آن است که نیاز است نگاه حمایتیتر وجود داشته باشد اگر این مسائل مرتفع شود قطعاً در سالهای آینده شاهد جشنواره بهتری خواهیم بود.
جعفریان: از دورههای قبل تا به امروز هنرمندان شاخصی مانند ظافر یوسف، انور براهم و... به جشنواره دعوت شدهاند و این موضوع موجب شد جشنواره موسیقی فجر بیشتر دیده و مطرح شود و در کنار آن همکاریهای خوبی هم صورت گرفته است اما فراموش نکنیم جریانسازی از سوی جشنواره ملزم به امتداد یک حرکت است و تداوم این کارنیازمند سیاستهای بلند مدت است ودرکنار آن تأمین بودجه است.
بایدن خواستار بررسی تأثیر تحریمها بر مبارزه جهانی با کرونا شد
نشانههای تغییر رویکرد امریکا در قبال ایران
ظریف: پنجره فرصت برای دولت جدید امریکا تا ابد باز نیست
3 و 4
«ایران» گزارش میدهد
افزایش مداوم زمان انتظار برای خانهدار شدن
سهیلا یادگاری
خبرنگار
رشد اقتصادی، افزایش درآمد خانوار و ثبات قیمت مسکن، 3 عامل تعیینکننده برای کاهش زمان دسترسی خانوارها به مسکن است. آمارهای رسمی نشان میدهد در 3 دهه اخیر، این عوامل تأثیر منفی بر دسترسی ایرانیان به مسکن داشته و به همین دلیل زمان انتظار برای خرید خانه افزایش یافته است.
سادهترین روش نحوه محاسبه زمان انتظار برای خرید خانه این است که درآمد خانوار را بر قیمت واحد مسکونی تقسیم کنیم. در این روش کل درآمد خانوار یا درصدی از درآمد خانوار را برای محاسبه در نظر میگیرند. بررسی آمارهای مربوط به تغییرات قیمت مسکن در 30 سال گذشته نشان میدهد که این شاخص افزایش قابل توجهی داشته است و متوسط قیمت هر متر مربع خانه برای مثال در شهر تهران از حدود 400هزارتومان در سال 70 به 27 میلیون تومان در آذرماه سال 99 رسیده است. این آمار نشان میدهد سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار رشد داشته و به این ترتیب زمان انتظار برای خرید خانه هم طولانی شده است.
سهم مسکن در هزینه خانوار
بر اساس آمار وزارت راه و شهرسازی، سهم مسکن در هزینه خانوار در بازه زمانی 1398-1388 و طی10 سال گذشته روند مشخصی نداشته و همواره با نوسان همراه بوده است. بر اساس این آمار، سهم مسکن در هزینه خانوار در سال 1398 به بالاترین مقدار خود به میزان 36درصد رسیده است که نسبت به سال 1388، 3.4درصد رشد داشته است.
بر اساس آخرین مطالعات منتشرشده بانک مرکزی این شاخص برای شهر تهران در سال 1396 معادل 49 درصد بوده است. آمار رسمی از سهم مسکن در هزینه خانوار در سال 99 منتشر نشده است اما با توجه به افزایش قیمت مسکن از سال 98 تا 99، (بر اساس آمار بانک مرکزی متوسط قیمت مسکن شهر تهران در آذر امسال نسبت به آذر سال گذشته 98.9درصد افزایش یافته است) و همچنین افزایش هزینههای خانوار با توجه به افزایش قیمت کالاها تحت تأثیر شرایط اقتصادی و تحریمها، سهم مسکن در هزینه خانوار سهمی افزایشی داشته است. بر اساس آمار دیماه مرکز آمار از شاخص قیمت مصرفکننده، قیمت مسکن در 12ماه منتهی به دیماه امسال، نسبت به دوره مشابه سال قبل 26.5 درصد افزایش را نشان میدهد.
فعالان بازار مسکن اعتقاد دارند دسترسی به مسکن در دهههای اخیر برای خانوارهای شهری دشوار بوده و حدود یک سوم هزینه خانوادهها را به خود اختصاص داده است.
سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار (آمار وزارت راه و شهرسازی)در سال 88 معادل 31 درصد است.این سهم در سالهای 89 و 90 با دو درصد افزایش به 33 درصد رسیده است. در سال 91 این سهم به 34درصد میرسد. در سالهای 92 و 93 این شاخص کاهش و دوباره 33درصدی میشود و تا سال 98 سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار بین 33 تا 34 درصد متغیر است اما در سال 98 این سهم با رشد بالا به 36 درصد میرسد.
واقعیت این است که امسال نسبت قیمت مسکن به سبد درآمد خانوار بالا رفته و به بالاترین حد خود رسیده است.
زمان دسترسی
آخرین آمار رسمی از شاخص دسترسی به مسکن و دوره انتظار مربوط به آمار وزارت راه و شهرسازی است که این آمار هم فقط تا سال 95 است و آمار رسمی چند سال اخیر منتشر نشده است.
آمار وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد زمان دسترسی به مسکن در سال 1371 معادل 18 سال و در سال 95 هم همین عدد یعنی 18 سال برای خرید مسکن زمان نیاز است. این در حالی است که متوسط قیمت یک متر مسکن در کشور در سال 71 معادل 210 هزار تومان و در سال 95 معادل یک میلیون و 900 هزار تومان بوده است. بر اساس همین آمار، زمان لازم برای خرید مسکن از سال 71 تا سال 86 از 18 سال کمتر بوده و در سال 79 به 12 سال رسیده است. اما در سال 86 زمان انتظار برای خرید مسکن از 17 سال در سال 85 در سال بعد از آن یعنی سال 86 به 22 سال میرسد.
اگر برای مثال زمان دسترسی به مسکن برای خرید یک واحد مسکونی 75 متری و بر اساس کل درآمد متوسط خانوارهای شهری محاسبه شود، عدد به دست آمده، قدرت مالی خانوارها برای خانه دارشدن را نشان میدهد. هر قدر قیمت مسکن افزایش پیدا کند و در مقابل، قدرت خرید خانوارها تحت تأثیر تورم و رشد هزینهها کاهش یابد، شاخص دسترسی به مسکن افزایش پیدا میکند. با توجه به افزایش قیمت مسکن و افزایش حدود 100 درصدی آن از سال 98 تا 99، بنابراین به نظر میرسد شاخص دسترسی به مسکن بازهم افزایش یافته است.
با احتساب میانگین قیمت خانه و درآمد سالانه در سال ۹۸، زمان انتظار برای خانهدار شدن در این سال، به 22 سال رسیده است. به گفته کارشناسان اقتصادی اگر هر خانوار ایرانی حدود ۳۰ درصد درآمد خود را پسانداز کند، میتواند پس از حداقل ۲۲ سال، صاحب یک واحد مسکونی بین 70 تا 100 متری شود. البته این شاخص با فرض ثابت ماندن قیمت مسکن یا برابری میزان افزایش دستمزدها با تورم سالانه مسکن محاسبه شده است. اما با توجه به شرایط اقتصادی و رشد قیمت مسکن که امسال آن را تجربه کردیم، به نظر میرسد شاخص زمان دسترسی به مسکن در سال 99 افزایش دارد و عدد آن بیش از 22 سال در سال 98 است.
بر اساس آمار مرکز آمار، متوسط درآمد خانوار شهری در سال 98 معادل 54 میلیون تومان بود. با توجه به سهم 36 درصدی هزینه مسکن در هزینه خانوار در این سال می توان گفت هر خانوار شهری در این سال بطور متوسط بیش از 19 میلیون تومان را صرف هزینه مسکن کرده است.
از سوی دیگر با توجه به افزایش قیمت کالاها و در نتیجه افزایش هزینه خانوار، سهم پسانداز از درآمد خانوار کاهش یافته است. آمارهای رسمی نشان میدهند قیمت کالاهای مختلف و بویژه کالاهای پرتقاضا امسال نسبت به سال قبل رشد دارد و به همین دلیل توان مالی خانوار هم برای پسانداز درآمد تحت تأثیر این افزایش قیمتها قرار گرفته است.
پیشبینی آینده
مهدی روانشادنیا، کارشناس اقتصاد مسکن، در گفتوگو با «ایران»، در خصوص پیشبینی از شاخص دسترسی به مسکن در سال آینده گفت: با توجه به شرایط اقتصادی و تغییرات قیمتی، نمیتوان پیشبینی دقیقی از این شاخص را در سالهای آتی به دست آورد. اما با توجه به اینکه این شاخص بر اساس ثبات قیمتها کاهش و با افزایش قیمتها، صعودی میشود میتوان گفت اگر قیمت مسکن به ثبات برسد و درآمد خانوار هم افزایش یابد، بنابراین زمان دسترسی به مسکن هم کاهش خواهد یافت.
او افزود: البته افزایش درآمد خانوار کاملاً به شرایط اقتصادی و رشد اقتصاد کشور وابسته است. بنابراین مجموعه تحولات سیاسی و اقتصادی اگر نشاندهنده ثبات و کاهش تنشها باشد میتوانیم امیدوار باشیم که آثار رشد اقتصادی و ثبات قیمتها را هم در بازار مسکن ببینیم. بنابراین نمیتوان شاخص دسترسی به مسکن را بدون توجه به شرایط اقتصادی و شرایط حاکم بر بازارهای دیگر ببینیم.
خبرنگار
رشد اقتصادی، افزایش درآمد خانوار و ثبات قیمت مسکن، 3 عامل تعیینکننده برای کاهش زمان دسترسی خانوارها به مسکن است. آمارهای رسمی نشان میدهد در 3 دهه اخیر، این عوامل تأثیر منفی بر دسترسی ایرانیان به مسکن داشته و به همین دلیل زمان انتظار برای خرید خانه افزایش یافته است.
سادهترین روش نحوه محاسبه زمان انتظار برای خرید خانه این است که درآمد خانوار را بر قیمت واحد مسکونی تقسیم کنیم. در این روش کل درآمد خانوار یا درصدی از درآمد خانوار را برای محاسبه در نظر میگیرند. بررسی آمارهای مربوط به تغییرات قیمت مسکن در 30 سال گذشته نشان میدهد که این شاخص افزایش قابل توجهی داشته است و متوسط قیمت هر متر مربع خانه برای مثال در شهر تهران از حدود 400هزارتومان در سال 70 به 27 میلیون تومان در آذرماه سال 99 رسیده است. این آمار نشان میدهد سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار رشد داشته و به این ترتیب زمان انتظار برای خرید خانه هم طولانی شده است.
سهم مسکن در هزینه خانوار
بر اساس آمار وزارت راه و شهرسازی، سهم مسکن در هزینه خانوار در بازه زمانی 1398-1388 و طی10 سال گذشته روند مشخصی نداشته و همواره با نوسان همراه بوده است. بر اساس این آمار، سهم مسکن در هزینه خانوار در سال 1398 به بالاترین مقدار خود به میزان 36درصد رسیده است که نسبت به سال 1388، 3.4درصد رشد داشته است.
بر اساس آخرین مطالعات منتشرشده بانک مرکزی این شاخص برای شهر تهران در سال 1396 معادل 49 درصد بوده است. آمار رسمی از سهم مسکن در هزینه خانوار در سال 99 منتشر نشده است اما با توجه به افزایش قیمت مسکن از سال 98 تا 99، (بر اساس آمار بانک مرکزی متوسط قیمت مسکن شهر تهران در آذر امسال نسبت به آذر سال گذشته 98.9درصد افزایش یافته است) و همچنین افزایش هزینههای خانوار با توجه به افزایش قیمت کالاها تحت تأثیر شرایط اقتصادی و تحریمها، سهم مسکن در هزینه خانوار سهمی افزایشی داشته است. بر اساس آمار دیماه مرکز آمار از شاخص قیمت مصرفکننده، قیمت مسکن در 12ماه منتهی به دیماه امسال، نسبت به دوره مشابه سال قبل 26.5 درصد افزایش را نشان میدهد.
فعالان بازار مسکن اعتقاد دارند دسترسی به مسکن در دهههای اخیر برای خانوارهای شهری دشوار بوده و حدود یک سوم هزینه خانوادهها را به خود اختصاص داده است.
سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار (آمار وزارت راه و شهرسازی)در سال 88 معادل 31 درصد است.این سهم در سالهای 89 و 90 با دو درصد افزایش به 33 درصد رسیده است. در سال 91 این سهم به 34درصد میرسد. در سالهای 92 و 93 این شاخص کاهش و دوباره 33درصدی میشود و تا سال 98 سهم هزینه مسکن از متوسط هزینه خانوار بین 33 تا 34 درصد متغیر است اما در سال 98 این سهم با رشد بالا به 36 درصد میرسد.
واقعیت این است که امسال نسبت قیمت مسکن به سبد درآمد خانوار بالا رفته و به بالاترین حد خود رسیده است.
زمان دسترسی
آخرین آمار رسمی از شاخص دسترسی به مسکن و دوره انتظار مربوط به آمار وزارت راه و شهرسازی است که این آمار هم فقط تا سال 95 است و آمار رسمی چند سال اخیر منتشر نشده است.
آمار وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد زمان دسترسی به مسکن در سال 1371 معادل 18 سال و در سال 95 هم همین عدد یعنی 18 سال برای خرید مسکن زمان نیاز است. این در حالی است که متوسط قیمت یک متر مسکن در کشور در سال 71 معادل 210 هزار تومان و در سال 95 معادل یک میلیون و 900 هزار تومان بوده است. بر اساس همین آمار، زمان لازم برای خرید مسکن از سال 71 تا سال 86 از 18 سال کمتر بوده و در سال 79 به 12 سال رسیده است. اما در سال 86 زمان انتظار برای خرید مسکن از 17 سال در سال 85 در سال بعد از آن یعنی سال 86 به 22 سال میرسد.
اگر برای مثال زمان دسترسی به مسکن برای خرید یک واحد مسکونی 75 متری و بر اساس کل درآمد متوسط خانوارهای شهری محاسبه شود، عدد به دست آمده، قدرت مالی خانوارها برای خانه دارشدن را نشان میدهد. هر قدر قیمت مسکن افزایش پیدا کند و در مقابل، قدرت خرید خانوارها تحت تأثیر تورم و رشد هزینهها کاهش یابد، شاخص دسترسی به مسکن افزایش پیدا میکند. با توجه به افزایش قیمت مسکن و افزایش حدود 100 درصدی آن از سال 98 تا 99، بنابراین به نظر میرسد شاخص دسترسی به مسکن بازهم افزایش یافته است.
با احتساب میانگین قیمت خانه و درآمد سالانه در سال ۹۸، زمان انتظار برای خانهدار شدن در این سال، به 22 سال رسیده است. به گفته کارشناسان اقتصادی اگر هر خانوار ایرانی حدود ۳۰ درصد درآمد خود را پسانداز کند، میتواند پس از حداقل ۲۲ سال، صاحب یک واحد مسکونی بین 70 تا 100 متری شود. البته این شاخص با فرض ثابت ماندن قیمت مسکن یا برابری میزان افزایش دستمزدها با تورم سالانه مسکن محاسبه شده است. اما با توجه به شرایط اقتصادی و رشد قیمت مسکن که امسال آن را تجربه کردیم، به نظر میرسد شاخص زمان دسترسی به مسکن در سال 99 افزایش دارد و عدد آن بیش از 22 سال در سال 98 است.
بر اساس آمار مرکز آمار، متوسط درآمد خانوار شهری در سال 98 معادل 54 میلیون تومان بود. با توجه به سهم 36 درصدی هزینه مسکن در هزینه خانوار در این سال می توان گفت هر خانوار شهری در این سال بطور متوسط بیش از 19 میلیون تومان را صرف هزینه مسکن کرده است.
از سوی دیگر با توجه به افزایش قیمت کالاها و در نتیجه افزایش هزینه خانوار، سهم پسانداز از درآمد خانوار کاهش یافته است. آمارهای رسمی نشان میدهند قیمت کالاهای مختلف و بویژه کالاهای پرتقاضا امسال نسبت به سال قبل رشد دارد و به همین دلیل توان مالی خانوار هم برای پسانداز درآمد تحت تأثیر این افزایش قیمتها قرار گرفته است.
پیشبینی آینده
مهدی روانشادنیا، کارشناس اقتصاد مسکن، در گفتوگو با «ایران»، در خصوص پیشبینی از شاخص دسترسی به مسکن در سال آینده گفت: با توجه به شرایط اقتصادی و تغییرات قیمتی، نمیتوان پیشبینی دقیقی از این شاخص را در سالهای آتی به دست آورد. اما با توجه به اینکه این شاخص بر اساس ثبات قیمتها کاهش و با افزایش قیمتها، صعودی میشود میتوان گفت اگر قیمت مسکن به ثبات برسد و درآمد خانوار هم افزایش یابد، بنابراین زمان دسترسی به مسکن هم کاهش خواهد یافت.
او افزود: البته افزایش درآمد خانوار کاملاً به شرایط اقتصادی و رشد اقتصاد کشور وابسته است. بنابراین مجموعه تحولات سیاسی و اقتصادی اگر نشاندهنده ثبات و کاهش تنشها باشد میتوانیم امیدوار باشیم که آثار رشد اقتصادی و ثبات قیمتها را هم در بازار مسکن ببینیم. بنابراین نمیتوان شاخص دسترسی به مسکن را بدون توجه به شرایط اقتصادی و شرایط حاکم بر بازارهای دیگر ببینیم.
طنازی ایرانیها در مقابل رویدادهای مهم
از جومونگ تا مازوت
یوسف حیدری
گزارش نویس
توقیف نفتکش کرهای در خلیج فارس، حمله طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره، حضور نظامیان در محوطه کاخ سفید، آلودگی هوای پایتخت و خبر استفاده سوخت مازوت در نیروگاهها چند نمونه از اتفاقهای مهمی است که در یک ماه گذشته خیلی از رسانهها و مردم در رسانهها و فضای مجازی به آن پرداختند. اما نگاه بسیاری از مردم به این اتفاقها مثل همیشه طنزآلود است.
«اینجا به این راحتی نفتکش آزاد نمیکنن. اول باید خلافی پرداخت کنین و بعدش یک هفته در کلاس آموزشی حفاظت از محیط زیست شرکت کنین و بعد از دادن خسارت و هزینه نگهداری نفتکش، آن وقت آزاد میکنیم.» «کره جنوبی ناو جنگی برای آزاد کردن نفتکش به خلیج فارس فرستاده. فرماندهی ناو هم بر عهده جومونگه ولی اگر اونها جومونگ و گروه دامول دارند ما هم مختار و ابوعمره داریم.» «بهترین تنبیه برای کره فروختن نفتکش در سایت دیوار به قیمت 7 میلیون دلاره.» «این نظامیهایی که برای محافظت از مراسم تحلیف اومدن کاخ سفید چرا اینقدر خستهاند. قبلش داشتن بیل میزدند.» «ترامپ که داره از کاخ سفید میره کاش یکی بهش بگه حداقل اون گیتار را با خودت نبر.» «درکل طبیعت میخواد ایرانیها رو منقرض کنه. اون از کرونا این هم از مازوت و هوای آلوده.»
این چند نمونه از بازتاب اتفاقهای مهم روز در شبکههای اجتماعی است. اما چرا هنوز مردم مسائل و رویدادهای مهم کشور و جهان را به شکل طنز بیان میکنند و آن را جدی نمیگیرند؟ به گفته جامعه شناسان مردم ایران همیشه نسبت به مسائل پیرامون حساس بودند و تحولات را با دقت زیر نظر میگرفتند و برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه به این تحولات و اتفاقها واکنش نشان میدهند.
دکتر یعقوب موسوی، جامعه شناس و استاد دانشگاه برخلاف برخی که معتقدند مردم ایران نگاه طنز به مسائل مهم و مشکلات کشور دارند، معتقد است مردم ایران از گذشته بسیار جدی بودهاند و هنوز هم هستند و با نگرانی مسائل مختلف را نقد میکنند: «مردم ایران ملت محتاط و ریسکپذیری هستند و به مسائل مختلف جدی نگاه میکنند. در گذشته نسبت به مسائل پیرامون دقیق بودند و از آسمان و زمین اسطوره میساختند. ظهور مکاتب و جریانها، مذهب و دین ناشی از تأمل ایرانیهاست که اتفاقاً خیلی هم کنجکاو هستند. مردم ایران همیشه بهدنبال شناخت زوایای قضایا هستند. ایرانیها میراثدار همان اقوامی هستند که جهانشناسی عمیق را در جهان خلق کردند. زرتشت، میترایسم و پذیرش اسلام حکایت از این دارد که ایرانیها یک نگاه عمقی به حوادث پیرامونی داشتند و جزر و مد تحولات را خیلی جدی میگرفتند. هیچ گاه خسوف و کسوف در ایران یک امر عادی نبود و دهها آیین، مذهب، سنت و رسوم به وجود آورد. سادهترین پدیدههای طبیعی به آیینهایی تبدیل میشد که پشت سر آنها یک مبنای فکری وجود داشت.»
او در عین حال رو آوردن به بیان مسائل اساسی کشور با نگاه طنز را مربوط به مشکلات یکی، دو دهه اخیر میداند و میگوید: «اینکه نگاه طنزگونهای به حوادث دارند یک جریان و موج کاذبی است که شاید در یکی، دودهه اخیر آغاز شده است. البته میتوان دلیل آن را یک مقدار به سهلانگاری و جدی نبودن مدیریت اجتماعی، فرهنگی و یک مقدار هم بسته بودن باب طنزهای واقعی اجتماعی و عدم تخلیه در جاهای دیگر دید. جامعه ما بهدلیل بسته بودن باب تخلیه روحی و روانی و شادیهای اجتماعی گاهی در قبال حوادث بسیار جدی و مهم موضع طنز میگیرد و خودش را با آن مشغول میکند. ولی از دیدگاه تبارشناسی مردم ایران بسیار جدی بودند و خالق تحولات بزرگ تاریخ هستند. مردمی نیستند که با طنز تاریخ را تمام کنند. گاهی حقایق تلخ را به زبان طنز بیان میکنند و با زبان طنز از کنار واقعیتهای تلخ عبور میکنند. این طنز حاوی معنا و تفسیرهای پنهان است.»
نگاه واقعی یا طنز به حوادث کشور و مسائل پیرامون آن ارتباط مستقیمی با نوع زندگی مردم و واقعی یا غیرواقعی بودن آن دارد. برخی بیان طنز مسائل مهم کشور را که با زندگی همه ارتباط مستقیم دارد کاهش فشار روانی میدانند و میگویند ایرانیها استاد روایت بدترین شرایط به زبان طنز هستند.
دکتر اردشیر گراوند، جامعهشناس و استاد دانشگاه محدودیتها را عامل گرایش به طنزپردازی در رویدادها میداند و معتقد است وقتی برای گفتن امور واقعی محدودیت باشد حرفهای درست و واقعی در قالب طنز بیان میشود: «وقتی در جامعه اشتغال و درآمد و تنظیم هزینه و درآمد بر اساس یک منطق باشد با زندگی واقعی روبهرو هستیم. در این جامعه اساساً نگاه طنز به مسائل اساسی رخ نمایی نمیکند. بررسی تاریخ نشان میدهد وقتی مردم با زندگی واقعی روبهرو نبودند به بیان مسائل و مشکلات با نگاه طنزآلود رو میآوردند و به همین دلیل همیشه شعرایی که طنازتر بودند بیشتر مورد توجه قرار میگرفتند. بازتاب مسائل مهم به شکل طنز در فضای واقعی یا مجازی به دو دلیل است. اول اینکه مردم با بیان طنز میخواهند خودشان را از فشاری که روی آنها است، نجات بدهند و دوم اینکه موضوعات چون بر اساس یک منطق واقعی نیست آن را به شوخی میگیرند. بهعنوان مثال همین توقیف کشتی کرهای در آبهای خلیج فارس. نمیدانم چقدر این توقیف بهدلیل آلوده کردن محیط زیست بوده یا به منابع مالی بلوکه شده ما در کره بستگی دارد. همین شفاف نبودن و اظهارنظرهای واقعی یا غیرواقعی در رسانههای رسمی و غیررسمی باعث میشود مردم با طنازی این توقیف را به مسائل سیاسی ربط دهند.»
پیگیری اخبار و بیتفاوت نبودن نسبت به اتفاقهایی که در کشور یا جهان میافتد یکی از ویژگیهای بارز مردم ایران از گذشته تا به امروز است و همین بیتفاوت نبودن باعث شد ایران هیچ گاه مستعمره اروپا یا امریکا نشود.
دکتر موسوی هم در این باره معتقد است که امروز هم مردم ایران همان راه را با شرایط متفاوتی ادامه میدهند: «مردم ایران برخلاف اقوام همسایه که خیلی نسبت به اتفاقات واکنش نشان نمیدهند و با آنها کنار میآیند بسیار حساس و پیگیر هستند. به همین دلیل ایران هیچ گاه مستعمره کشور دیگری نشد و برخلاف هند و پاکستان و خیلی دیگر از کشورها اروپا نتوانست ایران را مستعمره کند. در حالی که آن قدر وضعیت داخلی ایران خراب بود که اروپاییها میتوانستند کشور ما را به شکل نظامیکنترل کنند اما هیچ گاه نمیتوانستند آن را به لحاظ اجتماعی کنترل کنند. اگر هر روز ایرانی را در تاریخ بررسی کنیم متوجه میشویم که مسائل حول پاسداشت، نقد، نگرانی و تحلیل از یک وضعیت یا چیزهایی که امروز از آن به مخاطره زیستی یا حیاتی نام برده میشود میگذشت. همین امروز را اگر در تاریخ قدیم ایران بررسی کنیم یک اسم و معنا یا رسم خاصی در آن وجود داشت. درجایی خواندم ایرانیها از هیچ روزی بدون اسمگذاری و تحلیل عبور نمیکردند. یعنی حکما برای آن روز یک کشف یا اتفاق یا آیینی را وضع میکردند و همه اینها مهم است. عناصر چهارگانه آب، باد، خاک و آتش در تاریخ ایران نماد بودند و مردم از شناخت آسمان و طبیعت به جامعه شناسی میرسیدند. برای این مردم جزر و مدهای اجتماعی، سیاسی و نظامی و آمدن و رفتن لشکر و جابهجا شدن نیروها معنا داشت و هم مورد بحث و بررسی قرار میگرفت.»
دکتر گراوند هم معتقد است توجه بیش از حد به سیاست باعث شده تا مردم همه مسائل و رویدادهایی را که در زندگیشان اثرگذار است، سیاسی ببینند: «روحیه مردم ایران طنازی نیست بلکه آن قدر در امور واقعی سیر کردهاند که میتوانند از امور غیرواقعی یک چیز خندهدار درست کنند. توجه بیش از اندازه مردم به سیاست حکایت از این دارد که سیاست ساحت عظیمی از زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنها را دربرگرفته است. نباید سیاست تا این اندازه همه ابعاد زندگیمان را دربر بگیرد. اگر هم سیاستی وجود دارد باید در راستای حل مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد ولی متأسفانه همه مسائل را در راستای سیاست پیش میبریم. ملت ایران نمیخواهند سیاسی باشند اما آن قدر سیاست در همه ابعاد زندگیشان اثر گذاشته که اساساً چیزی غیر از سیاست نمیبینند.»
گزارش نویس
توقیف نفتکش کرهای در خلیج فارس، حمله طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره، حضور نظامیان در محوطه کاخ سفید، آلودگی هوای پایتخت و خبر استفاده سوخت مازوت در نیروگاهها چند نمونه از اتفاقهای مهمی است که در یک ماه گذشته خیلی از رسانهها و مردم در رسانهها و فضای مجازی به آن پرداختند. اما نگاه بسیاری از مردم به این اتفاقها مثل همیشه طنزآلود است.
«اینجا به این راحتی نفتکش آزاد نمیکنن. اول باید خلافی پرداخت کنین و بعدش یک هفته در کلاس آموزشی حفاظت از محیط زیست شرکت کنین و بعد از دادن خسارت و هزینه نگهداری نفتکش، آن وقت آزاد میکنیم.» «کره جنوبی ناو جنگی برای آزاد کردن نفتکش به خلیج فارس فرستاده. فرماندهی ناو هم بر عهده جومونگه ولی اگر اونها جومونگ و گروه دامول دارند ما هم مختار و ابوعمره داریم.» «بهترین تنبیه برای کره فروختن نفتکش در سایت دیوار به قیمت 7 میلیون دلاره.» «این نظامیهایی که برای محافظت از مراسم تحلیف اومدن کاخ سفید چرا اینقدر خستهاند. قبلش داشتن بیل میزدند.» «ترامپ که داره از کاخ سفید میره کاش یکی بهش بگه حداقل اون گیتار را با خودت نبر.» «درکل طبیعت میخواد ایرانیها رو منقرض کنه. اون از کرونا این هم از مازوت و هوای آلوده.»
این چند نمونه از بازتاب اتفاقهای مهم روز در شبکههای اجتماعی است. اما چرا هنوز مردم مسائل و رویدادهای مهم کشور و جهان را به شکل طنز بیان میکنند و آن را جدی نمیگیرند؟ به گفته جامعه شناسان مردم ایران همیشه نسبت به مسائل پیرامون حساس بودند و تحولات را با دقت زیر نظر میگرفتند و برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه به این تحولات و اتفاقها واکنش نشان میدهند.
دکتر یعقوب موسوی، جامعه شناس و استاد دانشگاه برخلاف برخی که معتقدند مردم ایران نگاه طنز به مسائل مهم و مشکلات کشور دارند، معتقد است مردم ایران از گذشته بسیار جدی بودهاند و هنوز هم هستند و با نگرانی مسائل مختلف را نقد میکنند: «مردم ایران ملت محتاط و ریسکپذیری هستند و به مسائل مختلف جدی نگاه میکنند. در گذشته نسبت به مسائل پیرامون دقیق بودند و از آسمان و زمین اسطوره میساختند. ظهور مکاتب و جریانها، مذهب و دین ناشی از تأمل ایرانیهاست که اتفاقاً خیلی هم کنجکاو هستند. مردم ایران همیشه بهدنبال شناخت زوایای قضایا هستند. ایرانیها میراثدار همان اقوامی هستند که جهانشناسی عمیق را در جهان خلق کردند. زرتشت، میترایسم و پذیرش اسلام حکایت از این دارد که ایرانیها یک نگاه عمقی به حوادث پیرامونی داشتند و جزر و مد تحولات را خیلی جدی میگرفتند. هیچ گاه خسوف و کسوف در ایران یک امر عادی نبود و دهها آیین، مذهب، سنت و رسوم به وجود آورد. سادهترین پدیدههای طبیعی به آیینهایی تبدیل میشد که پشت سر آنها یک مبنای فکری وجود داشت.»
او در عین حال رو آوردن به بیان مسائل اساسی کشور با نگاه طنز را مربوط به مشکلات یکی، دو دهه اخیر میداند و میگوید: «اینکه نگاه طنزگونهای به حوادث دارند یک جریان و موج کاذبی است که شاید در یکی، دودهه اخیر آغاز شده است. البته میتوان دلیل آن را یک مقدار به سهلانگاری و جدی نبودن مدیریت اجتماعی، فرهنگی و یک مقدار هم بسته بودن باب طنزهای واقعی اجتماعی و عدم تخلیه در جاهای دیگر دید. جامعه ما بهدلیل بسته بودن باب تخلیه روحی و روانی و شادیهای اجتماعی گاهی در قبال حوادث بسیار جدی و مهم موضع طنز میگیرد و خودش را با آن مشغول میکند. ولی از دیدگاه تبارشناسی مردم ایران بسیار جدی بودند و خالق تحولات بزرگ تاریخ هستند. مردمی نیستند که با طنز تاریخ را تمام کنند. گاهی حقایق تلخ را به زبان طنز بیان میکنند و با زبان طنز از کنار واقعیتهای تلخ عبور میکنند. این طنز حاوی معنا و تفسیرهای پنهان است.»
نگاه واقعی یا طنز به حوادث کشور و مسائل پیرامون آن ارتباط مستقیمی با نوع زندگی مردم و واقعی یا غیرواقعی بودن آن دارد. برخی بیان طنز مسائل مهم کشور را که با زندگی همه ارتباط مستقیم دارد کاهش فشار روانی میدانند و میگویند ایرانیها استاد روایت بدترین شرایط به زبان طنز هستند.
دکتر اردشیر گراوند، جامعهشناس و استاد دانشگاه محدودیتها را عامل گرایش به طنزپردازی در رویدادها میداند و معتقد است وقتی برای گفتن امور واقعی محدودیت باشد حرفهای درست و واقعی در قالب طنز بیان میشود: «وقتی در جامعه اشتغال و درآمد و تنظیم هزینه و درآمد بر اساس یک منطق باشد با زندگی واقعی روبهرو هستیم. در این جامعه اساساً نگاه طنز به مسائل اساسی رخ نمایی نمیکند. بررسی تاریخ نشان میدهد وقتی مردم با زندگی واقعی روبهرو نبودند به بیان مسائل و مشکلات با نگاه طنزآلود رو میآوردند و به همین دلیل همیشه شعرایی که طنازتر بودند بیشتر مورد توجه قرار میگرفتند. بازتاب مسائل مهم به شکل طنز در فضای واقعی یا مجازی به دو دلیل است. اول اینکه مردم با بیان طنز میخواهند خودشان را از فشاری که روی آنها است، نجات بدهند و دوم اینکه موضوعات چون بر اساس یک منطق واقعی نیست آن را به شوخی میگیرند. بهعنوان مثال همین توقیف کشتی کرهای در آبهای خلیج فارس. نمیدانم چقدر این توقیف بهدلیل آلوده کردن محیط زیست بوده یا به منابع مالی بلوکه شده ما در کره بستگی دارد. همین شفاف نبودن و اظهارنظرهای واقعی یا غیرواقعی در رسانههای رسمی و غیررسمی باعث میشود مردم با طنازی این توقیف را به مسائل سیاسی ربط دهند.»
پیگیری اخبار و بیتفاوت نبودن نسبت به اتفاقهایی که در کشور یا جهان میافتد یکی از ویژگیهای بارز مردم ایران از گذشته تا به امروز است و همین بیتفاوت نبودن باعث شد ایران هیچ گاه مستعمره اروپا یا امریکا نشود.
دکتر موسوی هم در این باره معتقد است که امروز هم مردم ایران همان راه را با شرایط متفاوتی ادامه میدهند: «مردم ایران برخلاف اقوام همسایه که خیلی نسبت به اتفاقات واکنش نشان نمیدهند و با آنها کنار میآیند بسیار حساس و پیگیر هستند. به همین دلیل ایران هیچ گاه مستعمره کشور دیگری نشد و برخلاف هند و پاکستان و خیلی دیگر از کشورها اروپا نتوانست ایران را مستعمره کند. در حالی که آن قدر وضعیت داخلی ایران خراب بود که اروپاییها میتوانستند کشور ما را به شکل نظامیکنترل کنند اما هیچ گاه نمیتوانستند آن را به لحاظ اجتماعی کنترل کنند. اگر هر روز ایرانی را در تاریخ بررسی کنیم متوجه میشویم که مسائل حول پاسداشت، نقد، نگرانی و تحلیل از یک وضعیت یا چیزهایی که امروز از آن به مخاطره زیستی یا حیاتی نام برده میشود میگذشت. همین امروز را اگر در تاریخ قدیم ایران بررسی کنیم یک اسم و معنا یا رسم خاصی در آن وجود داشت. درجایی خواندم ایرانیها از هیچ روزی بدون اسمگذاری و تحلیل عبور نمیکردند. یعنی حکما برای آن روز یک کشف یا اتفاق یا آیینی را وضع میکردند و همه اینها مهم است. عناصر چهارگانه آب، باد، خاک و آتش در تاریخ ایران نماد بودند و مردم از شناخت آسمان و طبیعت به جامعه شناسی میرسیدند. برای این مردم جزر و مدهای اجتماعی، سیاسی و نظامی و آمدن و رفتن لشکر و جابهجا شدن نیروها معنا داشت و هم مورد بحث و بررسی قرار میگرفت.»
دکتر گراوند هم معتقد است توجه بیش از حد به سیاست باعث شده تا مردم همه مسائل و رویدادهایی را که در زندگیشان اثرگذار است، سیاسی ببینند: «روحیه مردم ایران طنازی نیست بلکه آن قدر در امور واقعی سیر کردهاند که میتوانند از امور غیرواقعی یک چیز خندهدار درست کنند. توجه بیش از اندازه مردم به سیاست حکایت از این دارد که سیاست ساحت عظیمی از زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنها را دربرگرفته است. نباید سیاست تا این اندازه همه ابعاد زندگیمان را دربر بگیرد. اگر هم سیاستی وجود دارد باید در راستای حل مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد ولی متأسفانه همه مسائل را در راستای سیاست پیش میبریم. ملت ایران نمیخواهند سیاسی باشند اما آن قدر سیاست در همه ابعاد زندگیشان اثر گذاشته که اساساً چیزی غیر از سیاست نمیبینند.»
اعتبار یک میلیارد دلاری برای کاهش آلودگی عسلویه
هوای پاک به عسلویه برمیگردد؟
زهره توکلی
خبرنگار
موضوع آلودگی هوا در عسلویه که قطب استقرار بزرگترین پالایشگاههای نفتی و صنایع پتروشیمی است و جایگاه ویژهای در تولید گاز کشور دارد، بحث جدیدی نیست. سالهاست که ساکنان این منطقه به دلیل وجود مشعلهای پالایشگاهها که یکی از درآمدهای اصلی کشور است، آلودگی شدید محیط زیست ناشی از آن را تحمل میکنند. این موضوع زمانی بیشتر اهمیت پیدا میکند که به گفته برخی کارشناسان و سازمانها، آلودگی هوای عسلویه در برخی موارد، 100 برابر تهران بوده است.
این آلودگی علاوه بر اینکه مشکلات تنفسی را برای اهالی منطقه ایجاد کرده روند تخریب سواحل، زمینهای کشاورزی و فرسایش خاک، انقراض گونههای جانوری و گیاهی در جنگل حرا، آلودگی خلیج فارس و کاهش آبزیان را به علت دفع پسماندهای شیمیایی، سریعتر کرده است.
تحقیقات نشان داده که آلودگیهای شیمیایی و بویژه ذرات معلق در احتمال ابتلا به تنگی نفس، سردردهای میگرنی، کمهوشی کودکان، سقط جنین مادران باردار، ابتلا به بیماریهای پوستی، برونشیت مزمن و سرطان، مشکل غلظت خون، افزایش افسردگی، خشم و عصبانیت و ظهور نشانههای بیماری اوتیسم در کودکان، مؤثر بوده است به همین دلیل تاکنون فعالیتهای مختلفی در زمینه کاهش آلودگی در این منطقه صورت گرفته و مهمترین آن ایجاد کارگروهی با عنوان «کارگروه کاهش آلودگی عسلویه» بوده که بر اساس آن سندی تنظیم شده تا فعالیتهای مربوطه در سطح ملی انجام شود.
کاهش قابل توجه آلودگیهای عسلویه نسبت به گذشته
رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان عسلویه درباره وضعیت کنونی آلودگی هوای این منطقه به «ایران» میگوید: آلودگی هوای عسلویه نسبت به سالهای قبل کاهش قابل توجهی داشته است به جهت اینکه بسیاری از پالایشگاهها شرایط نرمال و پایدارتری پیدا کردهاند و حوادث مربوط به فلرینگ (مشعل سوزی) در سال99 بسیار کم شده است.
مصطفی مؤذنی با بیان اینکه در این منطقه تعدادی پتروشیمی و پالایشگاهها مستقر هستند که غالب آلودگیها به اینها مربوط میشود، میافزاید: اگر هر کدام از اینها دچار نقص فنی یا حادثه محیط زیستی شوند ناچار به فلرینگ یا مشعل سوزی میشود و بیشترین آلودگیها، ناشی از این فلرینگ خواهد بود که در این مرحله آلودگی برای مردم نیز قابل مشاهده است بنابراین چون امسال پایداری تولید بیشتر بوده، فلرینگ کمتر شده لذا آلودگی هم در این منطقه کاهش یافته است.
وی تصریح میکند: هر وقت پایداری تولید وجود داشته باشد یعنی پالایشگاهها یا پتروشیمی نرمال کار کنند و مشکلات فرآیندی نداشته باشند، خوراک وارد شده به آنها تبدیل به محصول میشود اما اگر مشکلات فنی نظیر خروج واحدی از سرویس، نوسانات برق و قطعی خطوط آب خنک کننده اتفاق بیفتد منجر به خروج واحدها از سرویس میشود، در این صورت خوراک به سمت فلر(شبکه مشعل) میرود و در اینجا بهخاطر حفظ ایمنی، سوخته میشود که در این صورت ضمن تولید نشدن محصول، باعث هدر رفت منابع و آلودگی محیط زیست خواهد شد.
دبیرخانه پایش آلودگیهای صنایع نفت، گاز و انرژی وجاهت قانونی ندارد
مؤذنی درخصوص فعالیت «دبیرخانه پایش آلودگیهای صنایع نفت، گاز و انرژی و اثر آن بر سلامت» و تأثیر آن در کاهش آلودگی هوا در عسلویه میگوید: این دبیرخانه که توسط دانشگاه علوم پزشکی استان بوشهر ایجاد شده، وجاهت قانونی ندارد و مشخص نیست این دبیرخانه بر چه اساسی ایجاد شده است چون جایگاه قانونی و علمی ندارد.
وی اضافه میکند: برای سازمانهای مختلف تقسیم وظایف شده و بخش تشخیص و پیگیری آلودگی نیز برعهده سازمان حفاظتمحیط زیست گذاشته شده و اثرات بهداشتی در حوزه علوم پزشکی و وزارت بهداشت است، لذا یک سازمان نمیتواند در موازات سازمان دیگری دبیرخانه ایجاد کند.
مؤذنی با تأکید بر اینکه این دبیرخانه بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد، اظهار میدارد: مسئولان این دبیرخانه باید بگویند تاکنون چه کاری در زمینه آلودگی انجام دادهاند؛ هرچند بهطور حتم نمیتوانند کاری در این حوزه که در شرح وظایف آنها گنجانده نشده، انجام دهند و اگر هم کاری انجام دهند، نمیتوانند آن را عرضه کنند چون وجاهت قانونی ندارد. وی تصریح میکند: سازمان حفاظتمحیط زیست نسبت به وظایفی که دارد نیرو و امکانات کمی دارد بویژه که با توجه به قوانین جدید، وظایف این سازمان بدون افزایش نیرو و امکانات افزایش هم یافته است لذا به سختی وظایف اصلی خود را انجام میدهیم و به دنبال تبلیغات رسانهای نیستیم اما در حوزه بهداشت فعالیتهای رسانهای بیشتر است و ممکن است ذهنیت پیش آید که آنها دارند در این موارد نیز فعالیت میکنند.
رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان عسلویه میگوید: در سفر رئیس جمهوری به استان بوشهر و شهرستان عسلویه، کارگروهی در سطح ملی با عنوان «کارگروه کاهش آلودگی عسلویه» تشکیل شد که این کارگروه برای کاهش آلودگی هوا نشستهایی انجام داد و در نهایت با تدوین سندی به هیأت دولت ارسال شد. خوشبختانه این سند اوایل امسال به دستگاهها مصوب و ابلاغ شد که در آن وظایف متعددی مشخص و روشهای کاهش آلودگی ذکر شده،همچنین بودجه آن نیز مشخص شده و در حال تخصیص است.
به گفته وی، مسئولیت اجرای این سند بر عهده سازمان حفاظتمحیط زیست است که باید آن را پیگیری کند و اگر روی این سند بیشتر کار شود نتایج بهتری حاصل خواهد شد تا مواردی که جایگاهی در قانون ندارند.
مؤذنی بودجه کلی برای اجرای این سند را حدود یک میلیارد دلار اعلام میکند و میگوید: برای اجرای این سند به موارد مختلف نظیر رفع مشکلات فلر یا شبکه مشعل در پالایشگاههای مختلف، رفع مشکلات بهرهبرداری از واحدهای بازیافت گوگرد در پالایشگاهها و ارتقای سیستم تصفیه خانههای موجود پالایشگاهها که از اصلیترین معضلات منطقه محسوب میشود اشاره شده و برای اجرای هر کدام نیز اعتباراتی در نظر گرفته شده است.
وی با بیان اینکه بیشتر فعالیتهای ما در خصوص اجرای این سند است یعنی نتیجه فعالیتهای 15 ساله ما در عسلویه به اینجا رسیده است، میافزاید: این سند در ابتدا در منطقه با همکاری مجموعه وزارت نفت و سازمان حفاظتمحیط زیست تدوین شده و با انجام کارشناسیهای مختلف، به دولت ابلاغ شد که در دولت نیز با بررسیهایی که انجام شد، اوایل امسال مصوب و ابلاغ شد و اجرای بخشی از آن نیز شروع شده است و اگر این موارد ذکر شده طی 3 سال آینده اجرایی شود، میتوانیم شرایط آلودگی را به میزان زیادی کاهش دهیم تا سکونتگاههای این منطقه با استاندارد هوای پاک مطابقت داشته باشد.
همکاری خوب صنایع پتروشیمی در کاهش آلودگیها
مؤذنی در خصوص تأثیر اجرای این سند در کاهش روند آلودگیها در منطقه میگوید: در زمینه اجرای این سند هنوز در ابتدای راه هستیم اما تاکنون نیز منتظر این سند نبودهایم و بسیاری از کارهای مفید با همکاری صنایع انجام شده بهطوری که اقدامات مربوط به کاهش مشعل سوزی و بهینهسازی واحد بازیافت گوگرد در پالایشگاهها صورت گرفته است ولی برخی فعالیتها نیازمند صرف هزینههای کلان بود، لذا به هیأت دولت فرستاده شد تا بودجههای آنها مصوب شود.
وی درباره وضعیت همکاری صنایع برای کاهش آلودگی عسلویه اظهار میدارد: در زمینه همکاری صنایع پتروشیمی مشکلی نداشتهایم چون اینها خصوصی هستند و برای مشکلات فنی و اصلاحات لازم هزینه میکنند ولی در پالایشگاهها که دولتی هستند با اینکه همکاری خوب است اما چون ساختار قدیمی دارند و از تکنولوژیهای قدیمی استفاده میکنند لذا اصلاح اینها نیازمند مجوزها و هزینههای کلان است.
مؤذنی میافزاید: هرگونه اصلاح در پالایشگاهها موجب میشود آن واحد صنعتی برای مدتی از مدار فعالیت خارج شود و خروج از سرویس منجر به قطع گاز کشور میشود، بنابراین میتواند موجب بروز مشکلات بخصوص در زمستان شود.
خبرنگار
موضوع آلودگی هوا در عسلویه که قطب استقرار بزرگترین پالایشگاههای نفتی و صنایع پتروشیمی است و جایگاه ویژهای در تولید گاز کشور دارد، بحث جدیدی نیست. سالهاست که ساکنان این منطقه به دلیل وجود مشعلهای پالایشگاهها که یکی از درآمدهای اصلی کشور است، آلودگی شدید محیط زیست ناشی از آن را تحمل میکنند. این موضوع زمانی بیشتر اهمیت پیدا میکند که به گفته برخی کارشناسان و سازمانها، آلودگی هوای عسلویه در برخی موارد، 100 برابر تهران بوده است.
این آلودگی علاوه بر اینکه مشکلات تنفسی را برای اهالی منطقه ایجاد کرده روند تخریب سواحل، زمینهای کشاورزی و فرسایش خاک، انقراض گونههای جانوری و گیاهی در جنگل حرا، آلودگی خلیج فارس و کاهش آبزیان را به علت دفع پسماندهای شیمیایی، سریعتر کرده است.
تحقیقات نشان داده که آلودگیهای شیمیایی و بویژه ذرات معلق در احتمال ابتلا به تنگی نفس، سردردهای میگرنی، کمهوشی کودکان، سقط جنین مادران باردار، ابتلا به بیماریهای پوستی، برونشیت مزمن و سرطان، مشکل غلظت خون، افزایش افسردگی، خشم و عصبانیت و ظهور نشانههای بیماری اوتیسم در کودکان، مؤثر بوده است به همین دلیل تاکنون فعالیتهای مختلفی در زمینه کاهش آلودگی در این منطقه صورت گرفته و مهمترین آن ایجاد کارگروهی با عنوان «کارگروه کاهش آلودگی عسلویه» بوده که بر اساس آن سندی تنظیم شده تا فعالیتهای مربوطه در سطح ملی انجام شود.
کاهش قابل توجه آلودگیهای عسلویه نسبت به گذشته
رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان عسلویه درباره وضعیت کنونی آلودگی هوای این منطقه به «ایران» میگوید: آلودگی هوای عسلویه نسبت به سالهای قبل کاهش قابل توجهی داشته است به جهت اینکه بسیاری از پالایشگاهها شرایط نرمال و پایدارتری پیدا کردهاند و حوادث مربوط به فلرینگ (مشعل سوزی) در سال99 بسیار کم شده است.
مصطفی مؤذنی با بیان اینکه در این منطقه تعدادی پتروشیمی و پالایشگاهها مستقر هستند که غالب آلودگیها به اینها مربوط میشود، میافزاید: اگر هر کدام از اینها دچار نقص فنی یا حادثه محیط زیستی شوند ناچار به فلرینگ یا مشعل سوزی میشود و بیشترین آلودگیها، ناشی از این فلرینگ خواهد بود که در این مرحله آلودگی برای مردم نیز قابل مشاهده است بنابراین چون امسال پایداری تولید بیشتر بوده، فلرینگ کمتر شده لذا آلودگی هم در این منطقه کاهش یافته است.
وی تصریح میکند: هر وقت پایداری تولید وجود داشته باشد یعنی پالایشگاهها یا پتروشیمی نرمال کار کنند و مشکلات فرآیندی نداشته باشند، خوراک وارد شده به آنها تبدیل به محصول میشود اما اگر مشکلات فنی نظیر خروج واحدی از سرویس، نوسانات برق و قطعی خطوط آب خنک کننده اتفاق بیفتد منجر به خروج واحدها از سرویس میشود، در این صورت خوراک به سمت فلر(شبکه مشعل) میرود و در اینجا بهخاطر حفظ ایمنی، سوخته میشود که در این صورت ضمن تولید نشدن محصول، باعث هدر رفت منابع و آلودگی محیط زیست خواهد شد.
دبیرخانه پایش آلودگیهای صنایع نفت، گاز و انرژی وجاهت قانونی ندارد
مؤذنی درخصوص فعالیت «دبیرخانه پایش آلودگیهای صنایع نفت، گاز و انرژی و اثر آن بر سلامت» و تأثیر آن در کاهش آلودگی هوا در عسلویه میگوید: این دبیرخانه که توسط دانشگاه علوم پزشکی استان بوشهر ایجاد شده، وجاهت قانونی ندارد و مشخص نیست این دبیرخانه بر چه اساسی ایجاد شده است چون جایگاه قانونی و علمی ندارد.
وی اضافه میکند: برای سازمانهای مختلف تقسیم وظایف شده و بخش تشخیص و پیگیری آلودگی نیز برعهده سازمان حفاظتمحیط زیست گذاشته شده و اثرات بهداشتی در حوزه علوم پزشکی و وزارت بهداشت است، لذا یک سازمان نمیتواند در موازات سازمان دیگری دبیرخانه ایجاد کند.
مؤذنی با تأکید بر اینکه این دبیرخانه بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد، اظهار میدارد: مسئولان این دبیرخانه باید بگویند تاکنون چه کاری در زمینه آلودگی انجام دادهاند؛ هرچند بهطور حتم نمیتوانند کاری در این حوزه که در شرح وظایف آنها گنجانده نشده، انجام دهند و اگر هم کاری انجام دهند، نمیتوانند آن را عرضه کنند چون وجاهت قانونی ندارد. وی تصریح میکند: سازمان حفاظتمحیط زیست نسبت به وظایفی که دارد نیرو و امکانات کمی دارد بویژه که با توجه به قوانین جدید، وظایف این سازمان بدون افزایش نیرو و امکانات افزایش هم یافته است لذا به سختی وظایف اصلی خود را انجام میدهیم و به دنبال تبلیغات رسانهای نیستیم اما در حوزه بهداشت فعالیتهای رسانهای بیشتر است و ممکن است ذهنیت پیش آید که آنها دارند در این موارد نیز فعالیت میکنند.
رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان عسلویه میگوید: در سفر رئیس جمهوری به استان بوشهر و شهرستان عسلویه، کارگروهی در سطح ملی با عنوان «کارگروه کاهش آلودگی عسلویه» تشکیل شد که این کارگروه برای کاهش آلودگی هوا نشستهایی انجام داد و در نهایت با تدوین سندی به هیأت دولت ارسال شد. خوشبختانه این سند اوایل امسال به دستگاهها مصوب و ابلاغ شد که در آن وظایف متعددی مشخص و روشهای کاهش آلودگی ذکر شده،همچنین بودجه آن نیز مشخص شده و در حال تخصیص است.
به گفته وی، مسئولیت اجرای این سند بر عهده سازمان حفاظتمحیط زیست است که باید آن را پیگیری کند و اگر روی این سند بیشتر کار شود نتایج بهتری حاصل خواهد شد تا مواردی که جایگاهی در قانون ندارند.
مؤذنی بودجه کلی برای اجرای این سند را حدود یک میلیارد دلار اعلام میکند و میگوید: برای اجرای این سند به موارد مختلف نظیر رفع مشکلات فلر یا شبکه مشعل در پالایشگاههای مختلف، رفع مشکلات بهرهبرداری از واحدهای بازیافت گوگرد در پالایشگاهها و ارتقای سیستم تصفیه خانههای موجود پالایشگاهها که از اصلیترین معضلات منطقه محسوب میشود اشاره شده و برای اجرای هر کدام نیز اعتباراتی در نظر گرفته شده است.
وی با بیان اینکه بیشتر فعالیتهای ما در خصوص اجرای این سند است یعنی نتیجه فعالیتهای 15 ساله ما در عسلویه به اینجا رسیده است، میافزاید: این سند در ابتدا در منطقه با همکاری مجموعه وزارت نفت و سازمان حفاظتمحیط زیست تدوین شده و با انجام کارشناسیهای مختلف، به دولت ابلاغ شد که در دولت نیز با بررسیهایی که انجام شد، اوایل امسال مصوب و ابلاغ شد و اجرای بخشی از آن نیز شروع شده است و اگر این موارد ذکر شده طی 3 سال آینده اجرایی شود، میتوانیم شرایط آلودگی را به میزان زیادی کاهش دهیم تا سکونتگاههای این منطقه با استاندارد هوای پاک مطابقت داشته باشد.
همکاری خوب صنایع پتروشیمی در کاهش آلودگیها
مؤذنی در خصوص تأثیر اجرای این سند در کاهش روند آلودگیها در منطقه میگوید: در زمینه اجرای این سند هنوز در ابتدای راه هستیم اما تاکنون نیز منتظر این سند نبودهایم و بسیاری از کارهای مفید با همکاری صنایع انجام شده بهطوری که اقدامات مربوط به کاهش مشعل سوزی و بهینهسازی واحد بازیافت گوگرد در پالایشگاهها صورت گرفته است ولی برخی فعالیتها نیازمند صرف هزینههای کلان بود، لذا به هیأت دولت فرستاده شد تا بودجههای آنها مصوب شود.
وی درباره وضعیت همکاری صنایع برای کاهش آلودگی عسلویه اظهار میدارد: در زمینه همکاری صنایع پتروشیمی مشکلی نداشتهایم چون اینها خصوصی هستند و برای مشکلات فنی و اصلاحات لازم هزینه میکنند ولی در پالایشگاهها که دولتی هستند با اینکه همکاری خوب است اما چون ساختار قدیمی دارند و از تکنولوژیهای قدیمی استفاده میکنند لذا اصلاح اینها نیازمند مجوزها و هزینههای کلان است.
مؤذنی میافزاید: هرگونه اصلاح در پالایشگاهها موجب میشود آن واحد صنعتی برای مدتی از مدار فعالیت خارج شود و خروج از سرویس منجر به قطع گاز کشور میشود، بنابراین میتواند موجب بروز مشکلات بخصوص در زمستان شود.
پرداخت حقابه جازموریان تنها راه خاموش کردن چشمههای گردوغبار
محمد درویش
رئیس کمیته محیط زیست یونسکو
تالاب جازموریان یکی از پهنههای آبی جنوب شرق ایران است. پهنهای که میتواند یک میلیون هکتار از مناطق همجوار را متأثر کند. در پایاب رودخانه مهم و راهبردی هلیلرود قرار دارد که از کوه شاهبافت سرچشمه گرفته است و بعد از ۴۰۰ کیلومتر به جازموریان میرسد. جازموریان سه استان سیستان و بلوچستان، کرمان و فارس را متأثر میکند که مهمترین محل برای حفاظت از تنوع زیستی آبزیان و پرندگان در منطقه محسوب میشود و بسیاری از پرندگان مهاجر، جازموریان را بهعنوان یکی از مقاصد خودشان در طول هزاران سال گذشته انتخاب کردهاند. جازموریان مهمترین عاملی است که میتواند چشمههای تولید گردوغبار را مهار کند و ظرفیت گرمایی ویژه منطقه را افزایش بدهد، تفاوت دمای شب و روز را کاهش بدهد و به بهبود کیفیت زیستی کمک کند. جازموریان با افزایش توان زیستپالایی سرزمین، شرایطی را فراهم میکند که منطقه راهبری جنوب کرمان به یک صندوق ارزی پایدار تبدیل شود و هموطنان زیادی از محل پرندهنگری، صیادی و رونق گردشگری طبیعی (بومگردی) پول تولید کنند. متأسفانه در طول چند دهه گذشته بیش از ۳۰ سد مخزنی کوچک و بزرگ روی هلیلرود ساخته شده است. میزان بارگذاریها روی این رودخانه راهبردی در جنوب شرق کشور بشدت افزایش پیدا کرده است. فعالیتهای معدنی در سرچشمه هلیلرود در کوه شاهبافت افزایش پیدا کرده و طرحهای انتقال آب مدام و پیوسته در حال گسترش است. این مسأله سبب شده که دیگر آب به جازموریان نرسد مگر در سیلابهایی که به صورت اتفاقی، ناگهانی و معدود رخ میدهد. همین مسائل باعث شده تا چشمههای گردوغبار افزایش پیدا کند، وضعیت زیستی بسیار نامطلوب شود و بسیاری از مردمی که در مناطق اطراف این تالاب راهبردی زندگی میکردند مجبور به مهاجرت شوند. این مهاجرتهای ناخواسته میتواند باعث افزایش حاشیهنشینی در شهرهایی مثل کهنوج، جیرفت در کرمان، ایرانشهر در بلوچستان تا نیریز در فارس شود. خود این مسأله میتواند کاهش امنیت اجتماعی را در پی داشته باشد، بنابراین ما به بهانه آباد کردن یک منطقه در شمال استان کرمان در سراب هلیلرود، متأسفانه مناطق بزرگی را ناآبادان کردیم. سرزمین را به سمت ورشکستگی اکولوژیکی سوق دادیم و در نهایت به متروکه شدن سکونتگاههای انسانی کمک کردیم؛ جوامع انسانی هم که ماندند معیشتشان زیر گردوغبار دفن میشود.
اگر قرار است که شرایط دوباره به شرایط پایدار برگردد، تحت هیچ شرایطی نباید حقابه جازموریان که چیزی در حدود ۱۵۰ میلیون مترمکعب در سال است، نادیده گرفته شود. یعنی بعد از حقابه شرب باید حقابه جازموریان مقدم بر حقابه کشاورزی و صنعت باشد. تا این اتفاق نیفتد ما نمیتوانیم امیدوار باشیم که بتوانیم در این منطقه مهم در حد فاصل سه استان به شرایط پایدار برسیم. آنچه که برای برگشت شرایط در حوضه هلیلرود و احیای تالاب جازموریان باید اضافه کرد این است که ما باید از محل بازچرخانی آب، تصفیه پسابها و به کار انداختن دوباره آب خاکستری از محل تغییر مصرف در بخش صنعت و کشاورزی و انتخاب گونههایی که ارزش افزوده درخور و نیاز آبی کمتری دارند از محل کاهش ضایعات در بخش کشاورزی و مرمت لولههای آب شرب در شهرهای استان کرمان بویژه شهر کرمان و جیرفت، آب مورد نیاز برای شرب را در بالادست حوضه آبخیز هلیلرود تأمین کنیم تا نیازی به زدن سد و طرحهای انتقالی بیشتر نباشد و از محل این صرفهجویی بتوانیم حقابه جازموریان را تأمین کنیم. امیدوارم مسئولان وزارت نیرو، محیط زیست، منابعطبیعی و صمت به صورت خاص و مردم منطقه این حق را مطالبه کنند. تا زمانی که حقابه جازموریان تأمین و پرداخت نشود، نمیتوانیم امیدوار باشیم که چشمانداز روشنی برای آینده تصویر شود.
رئیس کمیته محیط زیست یونسکو
تالاب جازموریان یکی از پهنههای آبی جنوب شرق ایران است. پهنهای که میتواند یک میلیون هکتار از مناطق همجوار را متأثر کند. در پایاب رودخانه مهم و راهبردی هلیلرود قرار دارد که از کوه شاهبافت سرچشمه گرفته است و بعد از ۴۰۰ کیلومتر به جازموریان میرسد. جازموریان سه استان سیستان و بلوچستان، کرمان و فارس را متأثر میکند که مهمترین محل برای حفاظت از تنوع زیستی آبزیان و پرندگان در منطقه محسوب میشود و بسیاری از پرندگان مهاجر، جازموریان را بهعنوان یکی از مقاصد خودشان در طول هزاران سال گذشته انتخاب کردهاند. جازموریان مهمترین عاملی است که میتواند چشمههای تولید گردوغبار را مهار کند و ظرفیت گرمایی ویژه منطقه را افزایش بدهد، تفاوت دمای شب و روز را کاهش بدهد و به بهبود کیفیت زیستی کمک کند. جازموریان با افزایش توان زیستپالایی سرزمین، شرایطی را فراهم میکند که منطقه راهبری جنوب کرمان به یک صندوق ارزی پایدار تبدیل شود و هموطنان زیادی از محل پرندهنگری، صیادی و رونق گردشگری طبیعی (بومگردی) پول تولید کنند. متأسفانه در طول چند دهه گذشته بیش از ۳۰ سد مخزنی کوچک و بزرگ روی هلیلرود ساخته شده است. میزان بارگذاریها روی این رودخانه راهبردی در جنوب شرق کشور بشدت افزایش پیدا کرده است. فعالیتهای معدنی در سرچشمه هلیلرود در کوه شاهبافت افزایش پیدا کرده و طرحهای انتقال آب مدام و پیوسته در حال گسترش است. این مسأله سبب شده که دیگر آب به جازموریان نرسد مگر در سیلابهایی که به صورت اتفاقی، ناگهانی و معدود رخ میدهد. همین مسائل باعث شده تا چشمههای گردوغبار افزایش پیدا کند، وضعیت زیستی بسیار نامطلوب شود و بسیاری از مردمی که در مناطق اطراف این تالاب راهبردی زندگی میکردند مجبور به مهاجرت شوند. این مهاجرتهای ناخواسته میتواند باعث افزایش حاشیهنشینی در شهرهایی مثل کهنوج، جیرفت در کرمان، ایرانشهر در بلوچستان تا نیریز در فارس شود. خود این مسأله میتواند کاهش امنیت اجتماعی را در پی داشته باشد، بنابراین ما به بهانه آباد کردن یک منطقه در شمال استان کرمان در سراب هلیلرود، متأسفانه مناطق بزرگی را ناآبادان کردیم. سرزمین را به سمت ورشکستگی اکولوژیکی سوق دادیم و در نهایت به متروکه شدن سکونتگاههای انسانی کمک کردیم؛ جوامع انسانی هم که ماندند معیشتشان زیر گردوغبار دفن میشود.
اگر قرار است که شرایط دوباره به شرایط پایدار برگردد، تحت هیچ شرایطی نباید حقابه جازموریان که چیزی در حدود ۱۵۰ میلیون مترمکعب در سال است، نادیده گرفته شود. یعنی بعد از حقابه شرب باید حقابه جازموریان مقدم بر حقابه کشاورزی و صنعت باشد. تا این اتفاق نیفتد ما نمیتوانیم امیدوار باشیم که بتوانیم در این منطقه مهم در حد فاصل سه استان به شرایط پایدار برسیم. آنچه که برای برگشت شرایط در حوضه هلیلرود و احیای تالاب جازموریان باید اضافه کرد این است که ما باید از محل بازچرخانی آب، تصفیه پسابها و به کار انداختن دوباره آب خاکستری از محل تغییر مصرف در بخش صنعت و کشاورزی و انتخاب گونههایی که ارزش افزوده درخور و نیاز آبی کمتری دارند از محل کاهش ضایعات در بخش کشاورزی و مرمت لولههای آب شرب در شهرهای استان کرمان بویژه شهر کرمان و جیرفت، آب مورد نیاز برای شرب را در بالادست حوضه آبخیز هلیلرود تأمین کنیم تا نیازی به زدن سد و طرحهای انتقالی بیشتر نباشد و از محل این صرفهجویی بتوانیم حقابه جازموریان را تأمین کنیم. امیدوارم مسئولان وزارت نیرو، محیط زیست، منابعطبیعی و صمت به صورت خاص و مردم منطقه این حق را مطالبه کنند. تا زمانی که حقابه جازموریان تأمین و پرداخت نشود، نمیتوانیم امیدوار باشیم که چشمانداز روشنی برای آینده تصویر شود.
آموزش ترکیبی جایگزین آموزش آنلاین
فخرالدین احمدی دانشآشتیانی
وزیر سابق آموزش و پرورش
درخصوص شرایط کرونا و وضعیت آموزش و پرورش در سال پیشرو نیاز به تأمل بیشتر است. همانگونه که شرایط موجود کمک شایانی در تغییر روشهای آموزشی و تربیتی بخصوص افزایش مهارتهای دیجیتال معلمان و دانشآموزان کرد در مقابل بهدلیل حضورنداشتن دانشآموزان در محیط مدرسه، مشکلاتی در روند آموزش و تربیت بهوجود آورده است که شاید بروز آن در مقطع کنونی مشهود نباشد ولی قطعاً در آینده مشخص میشود که آسیبهای قابل ملاحظهای در روند تعلیم و تربیت در ابعاد آموزش و تربیت به وجود آورده است. این آسیبها شامل افزایش درصد ترکتحصیل در کودکان و نوجوانان، افت کیفیت آموزش دانشآموزان و عدم امکان تجربه زیستی کنار هم بودن آنهاست که بسیار در رشد مهارتهای زندگی مؤثر است. اگر چه فضای مجازی و تجربه آموزش مجازی منجر به افزایش مهارتهای دانشآموزان و معلمان شده و میتواند در جهت افزایش کیفیت فعالیتها اثربخش باشد ولی نباید این تصور حاصل شود که به تنهایی امر یاددهی - یادگیری در فضای مجازی بیشتر است چرا که در فرآیند یادگیری، هدف انتقال دانش نیست که بتوان از این طریق انجام داد، بلکه موضوع تربیت که مأموریت اصلی مدرسه است با الگوپذیری در محیط مدرسه و تعامل دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط حضوری با مربیان شکل میگیرد.
با توجه به اهمیت تعلیم و تربیت دانشآموزان بخصوص کودکان و نوجوانان در مقاطع پیشدبستان و دبستان و ضرورت حضور آنان در مدرسه، لازم است دولت و وزارت آموزش و پرورش حداکثر توان خود را برای رفع مشکل آموزش این عزیزان بهکار بندد تا هم معلمان اطمینان حاصل نمایند که محیط مدرسه مشکلی برایش از نظر استانداردهای بهداشتی بهوجود نمیآورد و هم اولیای دانشآموزان اطمینان خاطر پیدا کنند که با حضور فرزندان شان در مدرسه مشکلی برای سلامتی آنان ایجاد نمیشود.
دولت میتواند در خصوص واکسیناسیون پزشکان، پرستاران و معلمان اولویت قائل شود و زودتر به این امرپرداخته شود و در مقطع فعلی هم میتواند تمام سعی خود را در جهت واکسیناسیون آنان انجام دهد تا در شروع سال تحصیلی آینده تمامی معلمان و نیز دانشآموزان (درصورتی که واکسن زدن برای آنان از نظر پزشکی لازم است) واکسینه شده باشند و بتوانند با حضور در مکانهای آموزشی به فعالیت خود بپردازند. همچنین باید توجه داشته باشیم که تجربه آموزش مجازی و عادت معلمان و دانشآموزان در کارکردن در این فضاها باید مورد استفاده در آموزش قرار گیرد. همانطور که قبلاً اشاره کرده بودم استفاده از فناوری در آموزش باعث ارتقای کیفیت آموزش میشود. ضرورت دارد وزارت آموزش و پرورش آییننامه و دستورالعملهای خود را برای استفاده از این نوع سیستم آموزشی در سال تحصیلی آینده تدوین نماید.
در این خصوص توصیه میشود که آموزش ترکیبی را بهعنوان روش آموزش جایگزین درنظر گرفته تا هم از مزایای فناوری برای شرایط کنونی و تربیت استفاده شود و هم مدتزمان حضور دانشآموزان در مدرسه را کاهش دهد. علاوه بر این، در هر صورت اگر امکان واکسیناسیون تا زمان شروع سال تحصیلی میسر نباشد روش استفاده از آموزش ترکیبی این امکان را فراهم میسازد که مدتزمان حضور دانشآموزان و نیز تعداد همزمان آنان در محیط مدرسه کاهش یابد، ولی منجر به آموزش کامل مجازی نشود.
وزیر سابق آموزش و پرورش
درخصوص شرایط کرونا و وضعیت آموزش و پرورش در سال پیشرو نیاز به تأمل بیشتر است. همانگونه که شرایط موجود کمک شایانی در تغییر روشهای آموزشی و تربیتی بخصوص افزایش مهارتهای دیجیتال معلمان و دانشآموزان کرد در مقابل بهدلیل حضورنداشتن دانشآموزان در محیط مدرسه، مشکلاتی در روند آموزش و تربیت بهوجود آورده است که شاید بروز آن در مقطع کنونی مشهود نباشد ولی قطعاً در آینده مشخص میشود که آسیبهای قابل ملاحظهای در روند تعلیم و تربیت در ابعاد آموزش و تربیت به وجود آورده است. این آسیبها شامل افزایش درصد ترکتحصیل در کودکان و نوجوانان، افت کیفیت آموزش دانشآموزان و عدم امکان تجربه زیستی کنار هم بودن آنهاست که بسیار در رشد مهارتهای زندگی مؤثر است. اگر چه فضای مجازی و تجربه آموزش مجازی منجر به افزایش مهارتهای دانشآموزان و معلمان شده و میتواند در جهت افزایش کیفیت فعالیتها اثربخش باشد ولی نباید این تصور حاصل شود که به تنهایی امر یاددهی - یادگیری در فضای مجازی بیشتر است چرا که در فرآیند یادگیری، هدف انتقال دانش نیست که بتوان از این طریق انجام داد، بلکه موضوع تربیت که مأموریت اصلی مدرسه است با الگوپذیری در محیط مدرسه و تعامل دانشآموزان با یکدیگر و ارتباط حضوری با مربیان شکل میگیرد.
با توجه به اهمیت تعلیم و تربیت دانشآموزان بخصوص کودکان و نوجوانان در مقاطع پیشدبستان و دبستان و ضرورت حضور آنان در مدرسه، لازم است دولت و وزارت آموزش و پرورش حداکثر توان خود را برای رفع مشکل آموزش این عزیزان بهکار بندد تا هم معلمان اطمینان حاصل نمایند که محیط مدرسه مشکلی برایش از نظر استانداردهای بهداشتی بهوجود نمیآورد و هم اولیای دانشآموزان اطمینان خاطر پیدا کنند که با حضور فرزندان شان در مدرسه مشکلی برای سلامتی آنان ایجاد نمیشود.
دولت میتواند در خصوص واکسیناسیون پزشکان، پرستاران و معلمان اولویت قائل شود و زودتر به این امرپرداخته شود و در مقطع فعلی هم میتواند تمام سعی خود را در جهت واکسیناسیون آنان انجام دهد تا در شروع سال تحصیلی آینده تمامی معلمان و نیز دانشآموزان (درصورتی که واکسن زدن برای آنان از نظر پزشکی لازم است) واکسینه شده باشند و بتوانند با حضور در مکانهای آموزشی به فعالیت خود بپردازند. همچنین باید توجه داشته باشیم که تجربه آموزش مجازی و عادت معلمان و دانشآموزان در کارکردن در این فضاها باید مورد استفاده در آموزش قرار گیرد. همانطور که قبلاً اشاره کرده بودم استفاده از فناوری در آموزش باعث ارتقای کیفیت آموزش میشود. ضرورت دارد وزارت آموزش و پرورش آییننامه و دستورالعملهای خود را برای استفاده از این نوع سیستم آموزشی در سال تحصیلی آینده تدوین نماید.
در این خصوص توصیه میشود که آموزش ترکیبی را بهعنوان روش آموزش جایگزین درنظر گرفته تا هم از مزایای فناوری برای شرایط کنونی و تربیت استفاده شود و هم مدتزمان حضور دانشآموزان در مدرسه را کاهش دهد. علاوه بر این، در هر صورت اگر امکان واکسیناسیون تا زمان شروع سال تحصیلی میسر نباشد روش استفاده از آموزش ترکیبی این امکان را فراهم میسازد که مدتزمان حضور دانشآموزان و نیز تعداد همزمان آنان در محیط مدرسه کاهش یابد، ولی منجر به آموزش کامل مجازی نشود.
چراغ سبز بایدن به برجام
عبدالرضا فرجیراد
کارشناس ژئوپلیتیک
خوشبینیای که از زمان کاندیداتوری جو بایدن برای ریاست جمهوری امـــریکا و براســـاس اظهارات او و اطرافیانش درباره بازگشت امریکا به برجام شکل گرفته بود با استقرار رئیس جمهوری جدید ایالات متحده در کاخ سفید نه تنها کم نشده بلکه رو به افزایش است. رئیس جمهوری جدید امریکا چه در انتصاب همکارانش و چه با فرمانی که در نخستین روزهای کاریاش برای بازبینی تأثیر تحریمهای خارجی بر مبارزه کشورها با کرونا صادر کرد، سعی کرده است تا چراغ سبزهای مکرری را به طرفهای برجام و بویژه دولتمردان ایران نشان دهد. در مورد چرایی انتخاب افرادی مانند «تونی بلینکن» وزیر خارجه و «وندی شرمن» معاون او یا «رابرت مالی» به عنوان نماینده ویژه در امور ایران و برخی منتخبان سمتهای دیگر که هر یک به نوعی با مذاکرات هستهای و برجام مرتبط بودهاند...
باید گفت که به نظر میرسد نیت اصلی این بوده است که از هدر دادن وقت و انرژی دولت در راه بازگشت به برجام جلوگیری شود. زیرا انتصاب هر فرد غیر آشنا به موضوعی که دارای پروندهای با هزاران صفحه مستندات است میتوانست موضوع را تا حدود زیادی به تعویق بیندازد. تا این لحظه هم شاهد بودهایم که چهرههایی مانند وندی شرمن و رابرت مالی یا «جنت یلن» وزیر خزانهداری موضعگیریهای مثبتی داشتهاند که در آن بازگشت به برجام را پایه و مقدمه کار با ایران عنوان کرده و از مطرح کردن هرگونه پیش شرطی در اینباره اجتناب کردهاند.
در مورد فرمان بازبینی تأثیر تحریمهای خارجی بر مبارزه کشورها با کرونا نیز به جد معتقدم این فرمان اگرچه برای جلوگیری از واکنشهای منفی احتمالی کنگره و سنای امریکا بهطور عام در مورد همه کشورهای تحت تحریم صادر شده اما چراغ سبز ویژهای است به ایران. بعید میدانم دولت بایدن دلش برای کره شمالی بسوزد یا نگران مسائل کشور چین باشد که در مقابل کرونا نه تنها آسیب کمتری دید بلکه به رشد اقتصادی بیشتر در همین فرصت دست یافت. از این حیث معتقدم این فرمان و اجرای آن و تصمیم دولت امریکا برای جلوگیری از تأثیر تحریمها بر مواجهه دولت ایران بر همهگیری کرونا میتواند گام نخست و مثبتی باشد که در مسیر حل دیگر مسائل برداشته میشود.
بنابراین در مجموع معتقدم که برخلاف برخی پیشبینیها پروسه بازگشت امریکا به برجام پروسه طولانی نخواهد بود. آنها میدانند که ایران با تمام قدرت مشغول غنیسازی 20 درصدی است و دولت ایران موظف به اجرای باقی بندهای مصوبهای است که مجلس تصویب کرده و برای پایبندی ایران به باقیمانده تعهدات برجامی ضربالاجل تعیین کرده است. بیشک دولت بایدن میداند که بیتوجهی به وجود چنین فشارهایی کار را برای همه طرفین سختتر خواهد کرد. از سوی دیگر شاهد آن هستیم که کشورهای مخالف برجام در منطقه و گروههای مخالف در داخل امریکا لابیگریهای خود را با نمایندگان کنگره و سنا برای اعمال کارشکنی در این روند آغاز کردهاند.
با این حال به نظر میرسد امریکا نمیتواند بازگشت به برجام را پیش از انجام رایزنیهایی با طرفهای اروپایی خود و حتی چین و روسیه عملیاتی کند. رایزنی نکردن واشنگتن با همپیمانان اروپاییاش میتواند حتی به کارشکنیهایی از طرف خود اروپاییها هم منتهی شود هرچند شاهد آن بودهایم که «ژوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اینباره موضع سازندهای گرفت و در توصیهای به دولت جدید امریکا خواستار صرفهجویی در زمان برای بازگشت این کشور به برجام شد.
اما به هر حال امریکا لاجرم از رایزنی با اروپاییها است و در مقابل به نظر میرسد دیپلماسی ایران نیز باید علیرغم رخوت بهوجود آمده بر اثر بدعهدی اروپاییها در تعهدات برجامیشان یک بار دیگر دیپلماسی فعالی را با اروپاییها پیش بگیرد و در رایزنیها به نزدیک کردن نظرات و پیشبینی راهحلهای ضروری بپردازد. زیرا اروپا با وجود دولت بایدن که خود چهار سال منتقد سیاستهای ترامپ و خروج او از برجام بوده دیگر بهانهای از جنس مجازات شرکتها و بانکهای اروپایی از سوی امریکا ندارد. بنابراین انجام گفتوگوهای رودررو با طرفهای حاضر در برجام بهجای موضعگیریهای رسانهای میتواند سازندهتر باشد.
در مجموع پیشبینی که میتوان از تحولات پیشرو داشت این است که در روزهای آتی بعید است شاهد اعمال تحریمهای جدید علیه ایران یا اعمال سختگیریهای تحریمی علیه شرکتهایی باشیم که میخواهند با ایران کار کنند. برعکس احتمال دارد که دولت بایدن روند بازگشت به برجام را با برداشتن تحریمهای نفتی و مالی و بانکی که میتوان با یک فرمان رئیس جمهور انجام داد، آغاز کند.
کارشناس ژئوپلیتیک
خوشبینیای که از زمان کاندیداتوری جو بایدن برای ریاست جمهوری امـــریکا و براســـاس اظهارات او و اطرافیانش درباره بازگشت امریکا به برجام شکل گرفته بود با استقرار رئیس جمهوری جدید ایالات متحده در کاخ سفید نه تنها کم نشده بلکه رو به افزایش است. رئیس جمهوری جدید امریکا چه در انتصاب همکارانش و چه با فرمانی که در نخستین روزهای کاریاش برای بازبینی تأثیر تحریمهای خارجی بر مبارزه کشورها با کرونا صادر کرد، سعی کرده است تا چراغ سبزهای مکرری را به طرفهای برجام و بویژه دولتمردان ایران نشان دهد. در مورد چرایی انتخاب افرادی مانند «تونی بلینکن» وزیر خارجه و «وندی شرمن» معاون او یا «رابرت مالی» به عنوان نماینده ویژه در امور ایران و برخی منتخبان سمتهای دیگر که هر یک به نوعی با مذاکرات هستهای و برجام مرتبط بودهاند...
باید گفت که به نظر میرسد نیت اصلی این بوده است که از هدر دادن وقت و انرژی دولت در راه بازگشت به برجام جلوگیری شود. زیرا انتصاب هر فرد غیر آشنا به موضوعی که دارای پروندهای با هزاران صفحه مستندات است میتوانست موضوع را تا حدود زیادی به تعویق بیندازد. تا این لحظه هم شاهد بودهایم که چهرههایی مانند وندی شرمن و رابرت مالی یا «جنت یلن» وزیر خزانهداری موضعگیریهای مثبتی داشتهاند که در آن بازگشت به برجام را پایه و مقدمه کار با ایران عنوان کرده و از مطرح کردن هرگونه پیش شرطی در اینباره اجتناب کردهاند.
در مورد فرمان بازبینی تأثیر تحریمهای خارجی بر مبارزه کشورها با کرونا نیز به جد معتقدم این فرمان اگرچه برای جلوگیری از واکنشهای منفی احتمالی کنگره و سنای امریکا بهطور عام در مورد همه کشورهای تحت تحریم صادر شده اما چراغ سبز ویژهای است به ایران. بعید میدانم دولت بایدن دلش برای کره شمالی بسوزد یا نگران مسائل کشور چین باشد که در مقابل کرونا نه تنها آسیب کمتری دید بلکه به رشد اقتصادی بیشتر در همین فرصت دست یافت. از این حیث معتقدم این فرمان و اجرای آن و تصمیم دولت امریکا برای جلوگیری از تأثیر تحریمها بر مواجهه دولت ایران بر همهگیری کرونا میتواند گام نخست و مثبتی باشد که در مسیر حل دیگر مسائل برداشته میشود.
بنابراین در مجموع معتقدم که برخلاف برخی پیشبینیها پروسه بازگشت امریکا به برجام پروسه طولانی نخواهد بود. آنها میدانند که ایران با تمام قدرت مشغول غنیسازی 20 درصدی است و دولت ایران موظف به اجرای باقی بندهای مصوبهای است که مجلس تصویب کرده و برای پایبندی ایران به باقیمانده تعهدات برجامی ضربالاجل تعیین کرده است. بیشک دولت بایدن میداند که بیتوجهی به وجود چنین فشارهایی کار را برای همه طرفین سختتر خواهد کرد. از سوی دیگر شاهد آن هستیم که کشورهای مخالف برجام در منطقه و گروههای مخالف در داخل امریکا لابیگریهای خود را با نمایندگان کنگره و سنا برای اعمال کارشکنی در این روند آغاز کردهاند.
با این حال به نظر میرسد امریکا نمیتواند بازگشت به برجام را پیش از انجام رایزنیهایی با طرفهای اروپایی خود و حتی چین و روسیه عملیاتی کند. رایزنی نکردن واشنگتن با همپیمانان اروپاییاش میتواند حتی به کارشکنیهایی از طرف خود اروپاییها هم منتهی شود هرچند شاهد آن بودهایم که «ژوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اینباره موضع سازندهای گرفت و در توصیهای به دولت جدید امریکا خواستار صرفهجویی در زمان برای بازگشت این کشور به برجام شد.
اما به هر حال امریکا لاجرم از رایزنی با اروپاییها است و در مقابل به نظر میرسد دیپلماسی ایران نیز باید علیرغم رخوت بهوجود آمده بر اثر بدعهدی اروپاییها در تعهدات برجامیشان یک بار دیگر دیپلماسی فعالی را با اروپاییها پیش بگیرد و در رایزنیها به نزدیک کردن نظرات و پیشبینی راهحلهای ضروری بپردازد. زیرا اروپا با وجود دولت بایدن که خود چهار سال منتقد سیاستهای ترامپ و خروج او از برجام بوده دیگر بهانهای از جنس مجازات شرکتها و بانکهای اروپایی از سوی امریکا ندارد. بنابراین انجام گفتوگوهای رودررو با طرفهای حاضر در برجام بهجای موضعگیریهای رسانهای میتواند سازندهتر باشد.
در مجموع پیشبینی که میتوان از تحولات پیشرو داشت این است که در روزهای آتی بعید است شاهد اعمال تحریمهای جدید علیه ایران یا اعمال سختگیریهای تحریمی علیه شرکتهایی باشیم که میخواهند با ایران کار کنند. برعکس احتمال دارد که دولت بایدن روند بازگشت به برجام را با برداشتن تحریمهای نفتی و مالی و بانکی که میتوان با یک فرمان رئیس جمهور انجام داد، آغاز کند.
راهکاری برای کمک به ادامه حیات نشر
محمدعلی بهمنی
شاعر
این روزها شاهد برپایی نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران بهعنوان راهکاری برای برقرار ماندن صنعت نشرمان هستیم؛ بویژه که شیوع بیماری کرونا طی یک سال اخیر حیات صنعت نشر را با مشکلاتی جدی روبهرو کرده است.
در چنین شرایطی که شاهد کاهش فعالیتهای این بخش از صنعت و از سویی فرهنگمان هستیم بهرهمندی از فضای مجازی بهمنظور بازگشت بخشی از سرمایه ناشران و کمک به روشن ماندن چراغ نشرمان اتفاق بسیار خوبی است. خود من تا حدی که در توان داشتهام در راستای اطلاعرسانی درخصوص برگزاری این نمایشگاه تلاش کردهام و حتی در صفحه شخصیام هم در این باره نوشته و از مردم درخواست کردهام که حمایت از نشر و فعالان آن را در روزگار سخت امروزمان فراموش نکنند. البته نفع برپایی این نمایشگاه تنها نصیب ناشران و صاحبان آثار نمیشود، حتی مردم و جامعه کتابخوان هم از نتیجهاش بهرهمند خواهند شد. طی سالهای گذشته که بیماری کرونا گریبانمان را نگرفته بود هرساله شاهد برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بودیم؛ اتفاقی که شرایطی برای دسترسی عموم علاقهمندان به تازههای نشر کشورمان را فراهم میکرد.
متأسفانه محدودیتهای برآمده از شیوع بیماری کرونا منجر به لغو برپایی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال جاری شد، هرچند که تصمیم گریزناپذیری بود و تعطیلی دیگر رویدادهای بینالمللی صنعت نشر در سایر نقاط جهان را هم به دنبال داشت. با اینحال این اتفاق افزون بر وارد آمدن زیان مالی قابل توجه به نشرمان، دسترسی مردم به تازههای نشر را قدری سخت کرد.
حالا با شرایطی که در برپایی شکل مجازی این نمایشگاه فراهم شده خوشبختانه عموم علاقهمندان از جایجای کشورمان میتوانند از طریق ارسال پستی به کتابهای مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند.
از این بابت میتوان قدری امیدوار بود که لغو برپایی نمایشگاه مذکور منجر به قطع ارتباط میان تولیدکنندگان کتاب با مخاطبان آن نشده است.
از جمله نکات قابل توجه در شکل مجازی این نمایشگاه، بینیازی علاقهمندان ساکن دیگر شهرها از مراجعه به تهران برای خرید کتابهای موردنظر آنان است؛ بویژه که بخش عمدهای از دفاتر نشر ما در پایتخت متمرکز شدهاند و از طرفی سیستم توزیع چندان کارآمدی هم نداریم.
از همین رو امیدوارم مجریان برگزاری این نمایشگاه با تجربه بهدستآمده از دوره نخست، برای برطرف کردن کاستیهای آن استفاده کرده و طی سالهای آینده هم شاهد برگزاری نمایشگاه کتاب مجازی بهعنوان مکملی در برپایی شکل فیزیکی همیشگی آن باشیم. از این طریق میتوان امیدوار شد آنهایی که طی 10 روز برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امکان سفر به پایتخت را ندارند حداقل از طریق نمایشگاه مجازی به کتابهای مورد نظر خود دسترسی پیدا خواهند کرد. مسألهای که نباید فراموش کرد ضرورت قدری صبوری به خرج دادن در مواجهه با کاستیهای نمایشگاه مجازی کتاب فعلی، هم از سوی مردم و هم ناشران است. به هر حال نمیتوان شرایط سخت و پیچیدهای را که در آن قرار گرفتهایم نادیده گرفت و توقع برپایی رویداد بینقصی را داشت، هرچند که این گفتهام به معنای نادیده گرفتن مسئولیت متولیان در برطرف کردن مشکلات نیست. در این بین خواستهای هم از مسئولان و همه دستاندرکاران فرهنگی- اقتصادی دارم؛ اینکه بدانند نشر، بخش مهمی از فرهنگ این مرز و بوم را تشکیل میدهد و بیش از پیش برای حفظ و کمک به اعتلای آن بکوشند. بهعنوان فردی که سالهاست در عرصه نشر و حتی موسیقی فعالیت جدی داشته میدانم که موانع و مشکلات پیش روی برنامهریزان هم کم نیستند؛ با این حال صنعت نشرمان به حمایتهایی بیش از این نیاز دارد. ای کاش مسئولان تصور نکنند که با برگزاری این نمایشگاه شرایط به روال قبل بازمیگردد. این روزها برای روشن نگاه داشتن نشرمان به همراهی همه مردم و مسئولان نیاز است؛ هرچند که میدانم جامعه کتابخوان، حتی بهرغم مواجهه با این شرایط سخت اقتصادی هم برای کتاب جایگاه جدی قائل هستند و تا جایی که شرایط مالی آنان اجازه بدهد، خود و خانوادهشان را از خرید آن محروم نخواهند کرد.
شاعر
این روزها شاهد برپایی نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران بهعنوان راهکاری برای برقرار ماندن صنعت نشرمان هستیم؛ بویژه که شیوع بیماری کرونا طی یک سال اخیر حیات صنعت نشر را با مشکلاتی جدی روبهرو کرده است.
در چنین شرایطی که شاهد کاهش فعالیتهای این بخش از صنعت و از سویی فرهنگمان هستیم بهرهمندی از فضای مجازی بهمنظور بازگشت بخشی از سرمایه ناشران و کمک به روشن ماندن چراغ نشرمان اتفاق بسیار خوبی است. خود من تا حدی که در توان داشتهام در راستای اطلاعرسانی درخصوص برگزاری این نمایشگاه تلاش کردهام و حتی در صفحه شخصیام هم در این باره نوشته و از مردم درخواست کردهام که حمایت از نشر و فعالان آن را در روزگار سخت امروزمان فراموش نکنند. البته نفع برپایی این نمایشگاه تنها نصیب ناشران و صاحبان آثار نمیشود، حتی مردم و جامعه کتابخوان هم از نتیجهاش بهرهمند خواهند شد. طی سالهای گذشته که بیماری کرونا گریبانمان را نگرفته بود هرساله شاهد برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بودیم؛ اتفاقی که شرایطی برای دسترسی عموم علاقهمندان به تازههای نشر کشورمان را فراهم میکرد.
متأسفانه محدودیتهای برآمده از شیوع بیماری کرونا منجر به لغو برپایی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال جاری شد، هرچند که تصمیم گریزناپذیری بود و تعطیلی دیگر رویدادهای بینالمللی صنعت نشر در سایر نقاط جهان را هم به دنبال داشت. با اینحال این اتفاق افزون بر وارد آمدن زیان مالی قابل توجه به نشرمان، دسترسی مردم به تازههای نشر را قدری سخت کرد.
حالا با شرایطی که در برپایی شکل مجازی این نمایشگاه فراهم شده خوشبختانه عموم علاقهمندان از جایجای کشورمان میتوانند از طریق ارسال پستی به کتابهای مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند.
از این بابت میتوان قدری امیدوار بود که لغو برپایی نمایشگاه مذکور منجر به قطع ارتباط میان تولیدکنندگان کتاب با مخاطبان آن نشده است.
از جمله نکات قابل توجه در شکل مجازی این نمایشگاه، بینیازی علاقهمندان ساکن دیگر شهرها از مراجعه به تهران برای خرید کتابهای موردنظر آنان است؛ بویژه که بخش عمدهای از دفاتر نشر ما در پایتخت متمرکز شدهاند و از طرفی سیستم توزیع چندان کارآمدی هم نداریم.
از همین رو امیدوارم مجریان برگزاری این نمایشگاه با تجربه بهدستآمده از دوره نخست، برای برطرف کردن کاستیهای آن استفاده کرده و طی سالهای آینده هم شاهد برگزاری نمایشگاه کتاب مجازی بهعنوان مکملی در برپایی شکل فیزیکی همیشگی آن باشیم. از این طریق میتوان امیدوار شد آنهایی که طی 10 روز برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امکان سفر به پایتخت را ندارند حداقل از طریق نمایشگاه مجازی به کتابهای مورد نظر خود دسترسی پیدا خواهند کرد. مسألهای که نباید فراموش کرد ضرورت قدری صبوری به خرج دادن در مواجهه با کاستیهای نمایشگاه مجازی کتاب فعلی، هم از سوی مردم و هم ناشران است. به هر حال نمیتوان شرایط سخت و پیچیدهای را که در آن قرار گرفتهایم نادیده گرفت و توقع برپایی رویداد بینقصی را داشت، هرچند که این گفتهام به معنای نادیده گرفتن مسئولیت متولیان در برطرف کردن مشکلات نیست. در این بین خواستهای هم از مسئولان و همه دستاندرکاران فرهنگی- اقتصادی دارم؛ اینکه بدانند نشر، بخش مهمی از فرهنگ این مرز و بوم را تشکیل میدهد و بیش از پیش برای حفظ و کمک به اعتلای آن بکوشند. بهعنوان فردی که سالهاست در عرصه نشر و حتی موسیقی فعالیت جدی داشته میدانم که موانع و مشکلات پیش روی برنامهریزان هم کم نیستند؛ با این حال صنعت نشرمان به حمایتهایی بیش از این نیاز دارد. ای کاش مسئولان تصور نکنند که با برگزاری این نمایشگاه شرایط به روال قبل بازمیگردد. این روزها برای روشن نگاه داشتن نشرمان به همراهی همه مردم و مسئولان نیاز است؛ هرچند که میدانم جامعه کتابخوان، حتی بهرغم مواجهه با این شرایط سخت اقتصادی هم برای کتاب جایگاه جدی قائل هستند و تا جایی که شرایط مالی آنان اجازه بدهد، خود و خانوادهشان را از خرید آن محروم نخواهند کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب درپی درگذشت حجتالاسلام والمسلمین علوی سبزواری
-
افرادی که در شرطبندی میبازند، فحاشی میکنند
-
ابلاغ قوانین جزو فرآیند قانونگذاری نیست
-
طوفان شن در شرق
-
پروتکلهای بهداشتی تا 6 ماه آینده ادامه خواهد داشت
-
رسالت موسیقی متوقف نمیشود
-
نشانههای تغییر رویکرد امریکا در قبال ایران
-
افزایش مداوم زمان انتظار برای خانهدار شدن
-
از جومونگ تا مازوت
-
هوای پاک به عسلویه برمیگردد؟
-
پرداخت حقابه جازموریان تنها راه خاموش کردن چشمههای گردوغبار
-
آموزش ترکیبی جایگزین آموزش آنلاین
-
چراغ سبز بایدن به برجام
-
راهکاری برای کمک به ادامه حیات نشر
اخبارایران آنلاین